زبان چو کج روش افتد جنون بد مست است
قط محرف این خامه تیغ در دست است
زخلق شغل علایق حضورمردن برد
جدا فتاد سر از تن به فکر پابست است
جهان چو معنی عنقا به فهم کس نرسید
که این تحیر گل کرده نیست یا هست است
کمان همت وارسته ناوکی داری
ز هرچه درگذری حکمصافی شستاست
به زیرچرخ مشو غاقل ازخم تسلیم
ز خانهایکه تو سر برکشیدهایپست است
بهگوش عبرت ازپن پرده میرسد آواز
که نقش طاقچهٔ رنگ پر تنک بست است
کشاکش نفس از ما نمیرود بیدل
درینمحیط همه ماهیایم و یک شست است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به تفکر عمیق و پیچیدگیهای زندگی و شناخت خود اشاره دارد. زبان به تحریف و جنون اشاره میکند و به این نکته میپردازد که انسان از علایق و وابستگیهای خود رنج میبرد. شاعر به فلسفه وجود و عدم درک درست از جهان میپردازد و به این موضوع اشاره دارد که فهم عمیق زندگی و حقیقت ممکن نیست. او همچنین بر اهمیت استقلال و خودآگاهی تأکید میکند و به نشنیدن صداها و نشانههای هشدار از جهان پرداخته است. در نهایت، شاعر به وضعیت انسانی اشاره میکند که در دنیای پیچیده و بیثباتی قرار دارد، به گونهای که همه ما در این محیط مشابه ماهیانی هستیم که در یک شست محصور شدهاند.
هوش مصنوعی: وقتی زبان به درستی و به طور صحیح بیان نشود، باعث بیتابی و جنون میشود. به طرز بدی دچار اختلال میشود، همانند اینکه قلمی که در دست است، شکل کنایهای پیدا کند و به طرز خطرناکی به کار رود.
هوش مصنوعی: خلق و خوی زندگی و علاقههایم باعث شده که از وجود خودم دور شوم و اندیشهام به خاطر این جدایی همچنان در بند باقی بماند.
هوش مصنوعی: جهان مانند معنی پرنده افسانهای است که هیچ کس قادر به درک و فهم آن نیست. در نتیجه، این سردرگمی اگر وجود داشته باشد، به خاطر گلهای زیبا و بلیغی است که در نظر ما جلوهگری میکنند.
هوش مصنوعی: تو با تلاش و ارادهات به همه چیز غلبه پیدا میکنی و از هر مانعی عبور میکنی، زیرا قضاوت و تصمیمهای تو در شرایط مختلف روشن و بیپرده است.
هوش مصنوعی: به زیر چرخ تقدیر مَرَی؛ از تسلیم شدن خسته نشو، زیرا خانهای که در آن سر بر افراشتهای به اندازهای پایین است که ارزش این کار را ندارد.
هوش مصنوعی: صدای عبرت و پند در پس پرده به گوش میرسد، گویی که تصویری از جایی با رنگهای روشن و نازک در حال نمایاندن است.
هوش مصنوعی: تنش و درگیری در درون ما از بین نمیرود. در این فضا، همه ما مانند ماهی هستیم که در یک وضعیت یکسان قرار داریم و تنها یک دست تغییرات را هدایت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خراب حالی ما از درازی دست است
ز همت است که دیوار ما چنین پست است
ز نوبهار جهان رنگ اعتدال مجوی
که عندلیب تهیدست و غنچه زرمست است
دل تو چون گل رعنا دو رنگ افتاده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.