سیرابی ازین باغ هوس، یاسپرست است
کو صبح و چهشبنم ز نفسشستن دست است
پیچ و خم موجگهر بحر خیالیم
این زلف هوس را نه گشاد است نه بست است
چون گرد در این عرصه عبث دست نیازی
تیغ ظفرت در خم ابروی شکست است
بگذر ز غم کوشش مقصود معین
تیر تو، نشان خواه، ز ناصافی شست است
چون نقش نگین، مسند اقبال میارای
ای خفته فروتر ز زمین این چه نشست است
دون طبع ز اقبال جز ادبار چه دارد
هرچند ببالد که سر آبله پست است
محکوم قضا را چه خیال است سلامت
گرشیشهٔ افلاک بود درکف مست است
جز شبههٔ تحقیق درین بزم ندیدیم
ما را چه گنه آینه تمثالپرست است
دربار نفس نیست جز احکام گذشتن
این قافلهها قاصد یک نامه به دست است
ای غافل از آرایش هنگامهٔ تجدید
هر دم زدنت آینهٔ صبح الست است
بیدل دو سه دم ناز بقا، مفت هوسهاست
ما صورت هیچیم و جز این نیست که هست است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساسات و آروزی انسانی است. شاعر با تشبیهات مختلف به توصیف عشق و هوس میپردازد و به جستجوی معنا در زندگی اشاره میکند. او از پیچیدگیهای عواطف و بیپایانی آرزوها سخن میگوید و بیانگر این است که انسانها در مسیر زندگی با چالشها و موانع مواجه هستند. همچنین، شاعر به طبیعت زودگذر زندگی و تبعات آن اشاره کرده و به یادآوری میکند که زندگی فقط یک مرحله گذرا است و آرزوها تنها تصاویری در آینهاند. در نهایت، احساس ناپایدار بودن زندگی و بیمعنایی بعضی از تلاشها نیز در این شعر موج میزند.
هوش مصنوعی: در باغ هوس، سیرابی وجود دارد که به یاس علاقهمند است و هر صبح و شب به خاطر شستشوی نفس و روح خود نگران است.
هوش مصنوعی: ما در دریای خیال مانند موجها پیچ و تاب داریم، و این زلف دلخواهی که داریم نه میتواند کاملاً باز شود و نه بسته بماند.
هوش مصنوعی: در این مکان بیهدف مانند غبار پراکندهای، طلب و نیازی وجود ندارد، زیرا قدرت و زیبایی تو مانند تیغی است که در خم ابروی یک شکستگی نهفته است.
هوش مصنوعی: از غم و اندوه عبور کن و به هدفی روشن دست یاب. تیر تو به هدف خواهد نشست، به شرط آنکه از نداشتهها و مشکلات عبور کنی.
هوش مصنوعی: ای کسی که در خواب غفلت به سر میبری، نکنه تو با جایگاههای بلند به خودت مغرور شدهای. تو که به اندازه نقش یک نگین کوچک از ارزش و مقام پایینتری، پس چرا بر خود مینرسی و نشستهای؟
هوش مصنوعی: کسی که طبیعت او پایین است، از خوشبختی جز بدبختی نصیبی نخواهد داشت؛ هرچند که بخواهد خود را رشد دهد، اما به خاطر همین طبیعت پایین، او به مقام رفیع نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: کسی که به سرنوشت خود ناچار است، چه امیدی به بهبود وضعیت خود دارد، حتی اگر در دستانش شیشهای از آسمان (به معنی چیزی با ارزش یا موقعیت بالا) باشد، باز هم مست و غافل است.
هوش مصنوعی: در این مهمانی، جز تردید و سوالهای بیپاسخ چیزی ندیدهایم. ما چه گناهی کردهایم که به زیباییها و جلوهها دل بستهایم؟
هوش مصنوعی: در عالم وجود، هیچ چیز جز قوانین و آیینهایی که بر گذر عمر و روزگار تأثیر میگذارد، وجود ندارد و این کاروانها تنها پیامرسانی هستند که خبری را به همراه خود میآورند.
هوش مصنوعی: ای کسی که از زیبایی و شور زندگی غافلی، هر لحظه که میگذرد، مانند صبحی تازه و زیباست که تو را به نظاره میطلبد.
هوش مصنوعی: دوستان، به نظر میرسد که زندگی و زیباییهای آن تنها برای مدت کوتاهی دوام دارد و تمام آرزوهایمان بیهوده است. ما در واقع تنها ظاهری داریم و حقیقت ما چیزی جز همین نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.