بیتابی عشق این همه نیرنگ هوس ریخت
عنقا پری افشاندکه توفان مگس ریخت
مستغنیگشت چمن و سیر بهاریم
بیبال و پریها چقدرگل به قفس ریخت
از تاب و تب حسرت دیدار مپرسید
دردیده چوشمعم نگهیپر زد و خس ریخت
ازیک دو نفس صبح هم ایجاد شفقکرد
هستی دم تیغیستکه خون همهکس ریخت.
روشنگر جمعیت دل جهد خموشیست
نتوان چو حباب آینه بیضبط نفس ریخت
دنباله دو قلقل مینای رحیلیم
ین باده جنون داشتکه در جام جرس ریخت
بیدل ز فضولی همه بینعمت غیبیم
آب رخ این مایدهها، سیر و عدس ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شدت و اوج احساسات عشق و ناآرامیهای ناشی از آن سخن میگوید. در آن به تب و تاب و حسرت دیدار عشق اشاره شده و اینکه چطور این احساسات میتوانند بر وجود انسان سایه بیفکنند. همچنین به زیباییهای زندگی و لحظات روحانی اشاره میشود که با غم و تنهایی در تضاد هستند. شاعر بر این باور است که عشق و شور و شوق زندگی، گاهی با موانع و سختیها همراه است و در نهایت به نوعی گمگشتگی و درد در وجود انسان منجر میشود.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده که تمام ترفندهای آرزو و هوس درهم بریزد. پرندهای زیبا و نادر به نام عنقا به پرواز درآمده و باعث شده که آشوب و بینظمی به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: چمن و باغ به قدری پر از گل و زیبایی شدهاند که دیگر نیازی به پرواز و آزادی نداریم. در واقع، این مقدار گل و زیبایی، ما را درگیر خود کرده و در قفس زندگیامان خوشحال و راضی هستیم.
هوش مصنوعی: از شدت longing و آرزوی دیدار، از من نپرس. من مانند شمعی هستم که با یک نگاه عشق، شعلهور شده و در این حالت، گلبرگهای زندگیام به دور میریزد.
هوش مصنوعی: سپیدهدم که دو بار نفس میکشد، شفق را به وجود میآورد. هستی مانند یک تیغ است که خون همه را میریزد.
هوش مصنوعی: بهتر است که در جمعها احساسات خود را کنترل کنیم و به آرامش بپردازیم. مانند حبابی که در آینه نمیتواند با نفس بیضبط خود بیفتد، ما نیز نیاز داریم که در عواطف و رفتارهایمان دقت کنیم.
هوش مصنوعی: در ادامهی زیبایی و لطافت خاصی که مینای رحیلیم دارد، یک شراب خاص و پرهیجان وجود داشت که در جام جرس ریخته شده است.
هوش مصنوعی: بیدل، ما از فضولی بینیازیم و در غیبت هستیم. مانند آبی که از چهرهی این سفرهی پر نعمت میریزد، ما به سیر و عدس محتاجیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خونم ز لب بوسه فریب تو هوس ریخت
آخر ز غمت خون مرا بین که چه کس ریخت
با حسرت گلشن چه کند مرغ گرفتار
صیاد چه شد گل به در و بام قفس ریخت
از عشق تو داد آنکه مرا شب همه شبپند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.