آن شعلهکه در دل شرر عشق وهوس ریخت
گرد نفسی بودکه رنگ همهکس ریخت
صد دشت ز خویش آن طرفم ازتپش دل
شمع رهگمگشتگیام سعی جرس ریخت
فریادکه نقشی ندمانید حبابم
تا دم زدم این آینه ازتاب نفس ریخت
صدخلد حلاوت پی پرواز هوس رفت
شیرینی جانم همه درراه مگس ریخت
شرمندهٔ صیاد خودم چون نفس صبح
کزنیم تپشگرد من ازچاک قفس ریخت
معموری بنیاد جسد بر سر هیچ است
آتشکدهها رنگ بناییستکه خس ریخت
هم قافلهٔ -سیرت سرشار نگاهیم
گرد ره ما سرمه به آواز جرس ریخت
برداشتن ازکوی توام صرفه ندارد
خوهدکفخاکمبهسر و چشمعسس ریخت
در خانه همان بار به دوشم چه توانکرد
معمار ازل رنگ بنایم ز نفس ریخت
درس ورق عجز من امروز روانیست
رنگم بهرهت ساز قدمکرد ز بس ریخت
غافل نشوی از دل افسردهٔ بیدل
خونیست درینپردهکه باید به هوس ریخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و احساسات عمیق انسانی است. شاعر از شعلههای عشق و هوس سخن میگوید که در دل او شعلهور است. او از تپش دل و گمگشتگی در مسیر عشق صحبت میکند و به تأثیر نفس و وجود خود بر زندگیاش اشاره میکند. شاعر با بیان احساسات خود از شیرینی و تلخی عشق، همچنین از شرمندگی به خاطر ناتوانیهایش در برابر صیاد دل و واقعیات زندگی سخن میگوید. او به وجود خود به عنوان موجودی بیارزش در این دنیا معترض است و در عین حال از زیباییها و شوقهای درونیاش یاد میکند. در مجموع، شعر بازتابی از نوسانات عاطفی و تلاش برای درک عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: شعلهای که در دل، از عشق و هوس بهوجود آمده، بهدلیل نفسی بوده که بر روی همهچیز رنگ و تأثیر گذاشته است.
هوش مصنوعی: از شدت احساسات و تپش قلبم، در دشتهای دوردست گم شدهام و تمام تلاش من مانند صدای زنگی است که راه را روشن میکند.
هوش مصنوعی: فریاد کن که حبابم را خراب نکنید، چرا که تا زمانی که نفس میزنم، این آینه از تاب و تابش نفس من میریزد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر از لذتهای زندگی و سفر روحانی سخن میگوید. او احساس میکند که با حرکت به سوی آرزوها و خواستههایش، شیرینی و زیبایی زندگیاش تحت تأثیر قرار گرفته است و ممکن است بخشی از این لذتها از دست برود. این بیان نشاندهنده آن است که جستجوی آرزوها میتواند هم شیرین و هم تلخ باشد.
هوش مصنوعی: من به خاطر صیادی که هستم شرمندهام، زیرا وقتی صبح فرا میرسد، تپش قلبم از چاکهای قفس به بیرون میریزد.
هوش مصنوعی: ساختار فیزیکی بدن انسان بر اساس هیچ و پوچی است، همانطور که آتشکدهها فقط نمایی از بناهای زیبایی هستند که با خاکستر و خس و خاشاک پوشیده شدهاند.
هوش مصنوعی: ما در مسیر سفر، همگی با نگاه پرمغز و بینا هستیم. در راهمان، زیبایی و آوای خوش جرس همچون سرمهای بر سرمان پاشیده شده است.
هوش مصنوعی: رفتن به در خانهات هیچ فایدهای ندارد، زیرا حتی اگر به زمین بیفتم و خاک بر سرم بریزد، چشم نگهبانان نیز به من خواهد افتاد.
هوش مصنوعی: در خانهام نمانده بار سنگین چه کار میتوانم کرد؟ معمار ازل رنگ و طرح زندگیم را از نفس و وجود من ساخته است.
هوش مصنوعی: امروز درسی برای من از ناتوانیام است، رنگ و چهرهام به خاطر قدمهای تو در هم ریخته و تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: فراموش نکن که دل غمگین و بیدلی در پس این پرده، آوایی از خون و درد دارد که باید به خاطر آرزوها و خواستهها به جان بریزیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.