گنجور

 
بیدل دهلوی

گفتگو صد رنگ ناکامی دماند از کام‌ها

وصل هم موهوم ماند از شبههٔ پیغام‌ها

غیر دیر و کعبه هم صد جا تمنا می‌کند

زندگی یک جامه‌وار و این همه احرام‌ها

ریشهٔ نشو و نما از دانهٔ ما گل نکرد

ماند چون حرف خموشی در طلسم کام‌ها

قطرهٔ ما ناکجا سامان خودداری کند

بحر هم از موج اینجا می‌شمارد گام‌ها

گل کند در وحشت دردسر فرماندهی

چون شرر از سنگ ریزد زین نگین‌ها نام‌ها

چون به آگاهی فتد کار، اهل دنیا ناقصند

ورنه در تدبیر غفلت پخته‌اند این خام‌ها

از نشان هستی ما سکه نامی بیش نیست

صید ما حکم صدا دارد به گوش دام‌ها

لاله و گل بس که لبریزند از صهبای رنگ

در شکستن هم صدایی سر نزد زین جام‌ها

از تپش آواره‌ها بی‌ریشهٔ جرأت مباش

در زمین ناتوانی گشته‌اند آرام‌ها

بیدل از آیینهٔ زنگار فرسودم مپرس

داشتم صبحی که شد غارت نصیب شام‌ها

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

تا ز چشم شوخ او در گردش آمد جام‌ها

چون رم آهو بیابانی شدند آرام‌ها

دلبری را زلف او در دور خط از سر گرفت

می‌شود از خاک افزون حرص چشم دام‌ها

خام کرد آن آتشین‌رو آرزوهای مرا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
جویای تبریزی

می‌نهد بر سینه، داغم، عشق سیم‌اندام‌ها

یا برای مرغ دل می‌گسترد گل، دام‌ها

سینه را چندان کند تا از برش دور افکند

می‌کند دایم نگین پهلو تهی زین نام‌ها

نیست حرف راست‌بازانت، دورو، کاین قوم را

[...]

بیدل دهلوی

ای ز چشم میْ‌پرستت مست حیرت جام‌ها

حلقهٔ زلف گره‌گیرت به گوش دام‌ها

در تبسم کم نشد زهر عتاب از نرگست

کی به شور پسته ریزد تلخی از بادام‌ها

دامنت نایاب و من بی‌تاب عرض اضطراب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
طغرل احراری

عمرها شد می‌زنم در راه عشقش گام‌ها

رفتن رنگ است از ما بستن احرام‌ها

اعتبار ما و من از نشئه کیف و کم است

فال فرصت می‌زند هر دم صدای جام‌ها

سرخ و زرد این جهان را حاجت اکسیر نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه