گنجور

 
بیدل دهلوی

حیرت دل گر نپردازد به ضبط‌کارها

ناله می‌بندد به فتراک تپش‌کهسارها

عالمی بر وهم پیچیده‌ست مانند حباب

جز هوا نبود سری در زیر این دستارها

نیست زندانگاه امکان سنگ راه وحشتم

چون نگه سامان عینک دارم از دیوارها

عندلیبان را ز شرم ناله‌ام مانند شمع

شعلهٔ آواز بست آیینهٔ منقارها

از خرام‌موج می چشم قدح‌داغ است‌و بس

دارد این نقش قدم خمیازهٔ رفتارها

موجهای این محیط آخرگهر خواهد شدن

سبحه خوابیده‌ست در پیچ و خم زنارها

بسکه درهرگل زمین ذوق تماشا خاک شد

پشه می‌آرد برون نظاره ازگلزارها

فقر در هرجا غرور یأس سامان می‌کند

کجکلاهی می‌زند موج از شکست‌کارها

خواب‌راحت بستهٔ مژگان‌به‌هم آورد‌ن‌است

سایه می‌گردند از افتادن این دیوارها

چون‌سحر سعی خروشم‌قابل اظهار نیست

به‌که برسازم شکست رنگ بندد تارها

بیدل‌این‌گلشن ز بس‌منظورحسن افتاده‌است

ناز مژگان می‌دمد گر دسته‌بندی خارها

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

در میان پرده خون عشق را گلزارها

عاشقان را با جمال عشق بی‌چون کارها

عقل گوید شش جهت حدست و بیرون راه نیست

عشق گوید راه هست و رفته‌ام من بارها

عقل بازاری بدید و تاجری آغاز کرد

[...]

امیرخسرو دهلوی

در خم گیسوی کافر کیش داری تارها

بهر گمره کردن پاکانست این زنارها

پرده بردار از رخی کان مایه دیوانگیست

کز دماغ عاقلان بیرون برد پندارها

فتنه و جور است و آفت کار زار حسن تو

[...]

سیف فرغانی

ای گل روی تو برده رونق گلزارها

در دل غنچه بسی حسن ترا اسرارها

گر بیاد روی تو آبی خورم در وقت مرگ

بی گل از خاک رهی سر بر نیارد خارها

گل که باشد پیش روی تو که او را چون گیاه

[...]

جهان ملک خاتون

ای عارض زیبای تو خندیده بر گلزارها

وز بوی زلف دلکشت آشفته شد بازارها

حال دل پر درد خود پنهان ز تو چون دارمش

سرّی ز تو پنهان بود؟ ای واقف اسرارها

از گلستان وصل او هستند هر کس با نصیب

[...]

جامی

گر نیابم بویی از وصل تو در گلزارها

همچو اشک خود به خون غلطم میان خارها

چون نقاب افکنده دیدت شاهد گل در چمن

کند ناخن ناخن از رشک رخت رخسارها

پیش خورشیدم چو دیواریست حایل هر رقیب

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه