شب چشم نیم مستش وا شد ز خواب نیمی
در دست فتنه دادند جام شراب نیمی
موج خجالت سرو پیداست از لب جو
کز شرم قامت او گردیده آب نیمی
گیرم لبت نگردد بی پرده در تکلم
از شوخی تبسم واکن نقاب نیمی
زان ابر خط که دارد طرف بهار حسنت
خورشید پنجهٔ ناز زد در خضاب نیمی
پاک است دفتر ما کز برق ناکسیها
باقی نمیتوان یافت از صد حساب نیمی
سرمایه یکنفس عمر آنهم به باد دادیم
درکسب حرص نیمی، در خورد و خواب نیمی
قانع بهجام وهمیم از بزم نیستی کاش
قسمت کنند بر ما از یک حباب نیمی
عمریست آهم از دل مانند دود مجمر
در آتش است نیمی در پیچ و تاب نیمی
آن لالهام درین باغ کز درد بیدماغی
تا یک قدح ستانم کردم کباب نیمی
در دعویکمالات صد نسخه لاف فضلم
اما نیام به معنی در هیچ باب نیمی
موی سفیدگل کرد آمادهٔ فنا باش
یعنی سواد این شهر بردهست آب نیمی
بیدل نشاط این بزم از بسکه ناتمامی است
چرخ از هلال دارد جام شراب نیمی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف احساسات و اندوه خود میپردازد و به نظرات فلسفی درباره زندگی، عشق و گذر زمان اشاره میکند. او به زیبایی سروهایی اشاره میکند که به خاطر الوداع جوانی خود شرمندهاند و از لحظات زودگذر عمر و لذتهای ناپایدار صحبت میکند. به نظر میرسد که زندگی را به یک میخانه تشبیه میکند که در آن، موجودیت ما به نوشیدن جامهای خالی و بیمعنا خلاصه میشود. شاعر از خواص رندانه عشق و عواطف سرشار خود میگوید، در حالی که در نهایت، در میان ناتمامی و ناکامیها، احساس تنهایی و عدم کمال را ابراز میکند. او به زوال انسان و عمر اشاره کرده و با نگاهی عبوس به جهان مینگرد.
هوش مصنوعی: شب، چشمان کسی که کمی مست است از خواب باز شد و در دستش نیمی از جام شراب را گرفتند که باعث فتنه و آشفتگی شده بود.
هوش مصنوعی: موج آب در کنار جوی به خوبی نشان میدهد که سرو از شرم قدبلندیاش، نیمتنهاش را در آب پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: اگر لبانت نتوانند به صراحت سخن بگویند، از سر شوخی و لبخند، نیمی از چهرهات را به نمایش بگذار.
هوش مصنوعی: از ابر خطی که در فصل بهار زیبایی تو را میپوشاند، خورشید با ناز و لطافت دست خود را به رنگ خضاب درآورده است.
هوش مصنوعی: دفتر ما خالی و بینقص است، زیرا از ناراستیها و ناپاکیها اثری در آن نمانده و نمیتوان در میان کوششهای ما حتی به اندازه نیمی از حسابها هم نشانی از آنها یافت.
هوش مصنوعی: ما تنها با یک نفس از عمرمان را به هدر دادیم؛ نیمی از آن را صرف حرص و طمع کردیم و نیمی دیگر را در خواب و خوردن گذراندیم.
هوش مصنوعی: ما به زندگی در دنیای فریب و توهم راضی شدهایم و آرزو داریم که از این دنیای بیمعنا، حداقل نیمی از یک حباب به ما برسد.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که از دل من آهی برمیخیزد که مانند دود از مشعل در آتش میپیچد. نیمی از آن در پیچ و تاب است و نیمی دیگر به شکل دیگری جلوه میکند.
هوش مصنوعی: من به مانند لالهای در این باغ هستم که از درد بیخیالی، نیمقدح شراب را به خاطر دلخوشیام به آتش کباب کردهام.
هوش مصنوعی: من میتوانم در مورد ویژگیها و کمالات خود صحبت کنم و ادعاهای زیادی داشته باشم، اما در حقیقت هیچیک از این ادعاها به معنای واقعی درست نیستند.
هوش مصنوعی: موهای سفید، نشانهای از پیری و نزدیک شدن به پایان زندگی هستند. بنابراین، باید آمادهی پذیرش فنا و زوال باشیم. این افراد گویی مانند یک سنت قدیمی در این شهر، نیمی از زندگی خود را با خودشون به این سرزمین آوردهاند.
هوش مصنوعی: بیدل میگوید که شادی و نشاط این مهمانی به خاطر ناقص بودن آن است. در واقع، مانند این است که ماه (هلال) تنها نیمی از یک جام شراب را پر کرده و در حال چرخش است. این به نوعی اشاره به ناتمامی و عدم کمال در زندگی یا لحظات خوش دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی
گویی که منکسف شد از آفتاب نیمی
چون برگ لاله را هر لخت دلی ز داغت
خون گشته است نیمی، گشته کباب نیمی
در حیرتم که چون رفت از خط تمام حسنش
[...]
از تاب آتش دل وز موج دیده تر
پیوسته ام در آتش نیمی در آب نیمی
بینم مگر جمالت یا صورت خیالت
چشمی مراست بیدار نیمی به خواب نیمی
دارم جدا ز رویت، روئی ز دست خویت
[...]
آن مه فکنده از زلف بررخ حجاب نیمی
یا قرص آفتاب است زیر سحاب نیمی
یا رفته درخسوف است یا مانده درکسوف است
نیمی ز ماهتابان وز آفتاب نیمی
دل دور از جمالش وز وعده وصالش
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.