ز نفس اگر دو روزی به بقا رسیده باشی
چو نسیم گل هوایی به هوا رسیده باشی
ز خیال خویش بگذر چه مجاز، کو حقیقت
چوگذشتی ازکدورت به صفا رسیده باشی
نفست ز آرمیدن به عدم رساند خود را
توکه میروی نظرکن بهکجا رسیده باشی
چه تپیدن است ای اشک به توام نه اینگمان بود
که زسعی آب گشتن به حیا رسیده باشی
به فسون دولت خشک مفروش مغز عزت
که فسرده استخوانی به هما رسیده باشی
تو و صد دماغ مستی که یکی به فهم ناید
من و یک جبین نیازی که تو وارسیده باشی
به بساط بینیازی غم نارسیدنم نیست
من اگر به سر رسیدم تو به پا رسیده باشی
ثمر بهار رنگی به کمال خود نظر کن
چمنی گذشته باشد ز تو تا رسیده باشی
سر و کار ذره با مهر ز حساب سعی دور است
به تو کی رسیم هر چند توبه ما رسیده باشی
به تأمل خیالت جگرم گداخت بیدل
که تو تا به خود رسیدن به چها رسیده باشی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی مفهوم وجود و حقیقت میپردازد و ما را به تأمل در مسیر زندگی و ارزشهای آن دعوت میکند. شاعر به ما یادآوری میکند که زندگی و نفس انسانی ممکن است به ظاهر به بقای دو روزه برسد، اما باید از خیالات و مجازها گذر کنیم تا به حقیقت دست یابیم. او به پدیدههایی مانند اشک، نیازی به سکوت، و بینیازی اشاره میکند و به ما هشدار میدهد که ارزش زندگی فراتر از ظواهر است. در نهایت، شاعر به ما میآموزد که برای رسیدن به کمال و حقیقت، باید به عمق وجود و معنای واقعی زندگی توجه کنیم.
هوش مصنوعی: اگر برای مدتی کوتاه از زندگی برخوردار باشی، مانند نسیمی که عطر گل را به هوا پراکنده میکند، در فضایی دلنشین و معطر قرار خواهی گرفت.
هوش مصنوعی: از خیال و اوهامات خود عبور کن، زیرا در دنیای مجازی به حقیقت نمیرسی. اگر از کدورتها و نگرانیها عبور کنی، به صفا و روشنی خواهی رسید.
هوش مصنوعی: نفس تو با آرامش و بیتحرکی خود را به جایی میرساند. تو که در حال رفتن هستی، نگاه کن ببین به کجا رسیدهای.
هوش مصنوعی: ای اشک، چه شور و تپشی در وجود توست! هیچ گمان نمیکردم که تلاش تو به گونهای باشد که به حیا و شرم دچار شده باشی.
هوش مصنوعی: به خاطر جادو و زیبایی قدرت، مغز باعزت خود را به فروش نرسانید، زیرا ممکن است به سرنوشتی تلخ و خشک برسید.
هوش مصنوعی: تو و صدانداهای مستی که هیچکس نمیتواند آنها را درک کند و من هم یک زندگی ساده و بیتظاهر دارم که تو نمیتوانی به آن دسترسی پیدا کنی.
هوش مصنوعی: من در حالتی هستم که از نگرانی و غم بینیازم، و اگر من به موفقیت و رسیدن به هدفی دست یابم، امیدوارم تو هم در همان زمان به پای خودت ایستاده باشی.
هوش مصنوعی: به فصل بهار نگاه کن که چقدر زیبا و رنگارنگ شده است. این زیبایی نه تنها نشانه ای از خود بهار است، بلکه نشاندهنده ی تلاش و زحماتی است که در گذشته انجام شده تا به این زیبایی دست یابیم.
هوش مصنوعی: ذرهای که در زیر نور خورشید قرار دارد، ارتباطی با این نور ندارد و تلاش او بینتیجه است. ما هم هرچقدر هم که تلاش کنیم و از گناهان خود توبه کنیم، هنوز فاصلهای داریم تا به تو برسیم.
هوش مصنوعی: با اندیشه در خیال تو، قلبم به شدت داغ شد، بیدل، زیرا تو به کمالی رسیدهای که شاید دیگران به آن نتوانند دست یابند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نبری گمان که یعنی به خدا رسیده باشی
تو ز خود نرفته بیرون به کجا رسیده باشی
سرت ار به چرخ ساید نخوری فریب عزت
که همان کف غباری به هوا رسیده باشی
به هوای خودسریها نروی ز ره که چون شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.