کهام من از نصیب عالم اظهار مأیوسی
غبار دامن رنگی صدای دست افسوسی
حباب این محیطم مفت دیدنهاست اسرارم
پری زیر بغل میگردم از مینای محسوسی
ندانم تیغ قاتل از چه گلشن دادهاند آبش
چکیدنهای خونم نیست بی آواز طاووسی
حجاب وصل نتوان یافت جز گرد خیال اینجا
ز بالیدن فروغ شمعگلکردهست فانوسی
دلی پرداخت از بیپردگیها ساز بیرنگی
بهار آیینه دارد در شکست رنگ فانوسی
ز دیرستان حیرت تشنهٔ دیدار می آیم
به بار هر نم اشکی فغانگمکرده ناقوسی
کباب لذت خاموشیام از گفتگو بس کن
بهم آوردن لبها به یادم میدهد بوسی
شکست آیینهٔ تعمیر چندین جلوه است اینجا
چکید اشک من و حسن تو در آفاق زد کوسی
نگردی ای شرار کاغذ از هم مشربان غافل
که از خاکستر ما هم پر افشان بود طاووسی
ز خودگر نگذری باری ز اسباب جهان بگذر
چراغی تا کنی روشن در آتش گیر فانوسی
از آن سامان عشرتها که چون گل داشتم بیدل
کنون ازگردش رنگ است با من دست افسوسی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از احساس یأس و ناامیدیاش نسبت به دنیای پیرامون سخن میگوید. او به زیباییهای خیالی و رازآلود زندگی اشاره میکند و از دردهایش در سکوت مینالد. شاعر به تضاد بین زیبایی و واقعیت تلخ زندگی میپردازد و در تصاویری زیبا، احساس تنهایی و عطش دیدار را بیان میکند. او به شکوه و شگفتیهای عشق و ارتباط میپردازد و در نهایت به جستوجوی معنای زندگی و نور در میان تاریکیها اشاره دارد. در کل، شعر بیانگر اندوه و جستوجوی امید در میان ناامیدیهاست.
هوش مصنوعی: من کیستم در این دنیا که از قسمت خود ناامیدم، در حالی که دامنم غبار رنگی از صدای دست کسانی است که حسرت میخورند.
هوش مصنوعی: محیط من مانند حبابی است که به طور رایگان مشاهده میشود، اما درون آن رازهایی نهفته است. من به دنبال این اسرار هستم و مانند پری که از درخت میگذرد، در جستجوی آنها هستم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا سرنوشت قاتل با این زیباییها گره خورده است، خون من در اینجا بیصدا و بیخبر از آواز طاووس میریزد.
هوش مصنوعی: تنها راه رسیدن به وصال، خیال و تصور آن است. در اینجا روشنایی شمع که پژمرده شده، مانند فانوسی است که تاریکی را روشن میکند.
هوش مصنوعی: دل وقتی از بیخیالیها گذر کند، مثل بهاری میشود که در آینهاش، رنگهای گوناگون را در خاموشی یک فانوس میبیند.
هوش مصنوعی: از مکانی دور و پر از شگفتی به دنبال دیدار تو میآیم و به یاد هر قطره اشکی که ریختهام، فریاد و ندا به گوشم میرسد.
هوش مصنوعی: لذت من از خاموشی و سکوت مانند کبابی خوشمزه است، پس دیگر از گفتگو کردن دست بکش. تنها به یاد من میآورد که لبهایم را به هم بزنم، مثل بوسهای که فراموش شده.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی عاطفی و زیباییهای روابط انسانی میپردازد. در واقع، به نظر میرسد که هر نقص و زخم در دل ما، نشانهای از زیبایی و عشق است. اشکهایی که از دل ما میریزد، نشان از محبت و زیباییهایی است که در اطرافمان وجود دارد. در اینجا، پیوند عمیق بین عشق و درد به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: ای آتش، برگرد و به کسانی که با ما مینوشند توجه کن؛ زیرا از خاکستر ما هم در وجودش طاووسی وجود دارد که پرواز میکند.
هوش مصنوعی: اگر از خودت عبور نکنی، از وسایل و موانع زندگیت نیز نمیتوانی به آسانی بگذری. باید چراغی به دست بگیری تا در تاریکیها، راهت را روشن کنی و مانند فانوس، مسیرت را پیدا کنی.
هوش مصنوعی: از آن جا که به خوشیها و لذتها شبیه به گل داشتم، اکنون با از دست دادن آنها، رنگ باختن حالم را حس میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوشست از دور نذر محفل همصحبتان بوسی
جهان جز کنج تنهایی ندارد جای مأنوسی
فنا تعلیم هستی باش اگر راحت هوس داری
به فهم این لغت جز خاک گشتن نیست قاموسی
نپنداری بود عشق از دل افسردگان غافل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.