چه دولت است نشاط تجدد اندوزی
دماغ اگر نشود کهنه از نو آموزی
نعیم و خلد برین گرد خوان استعداد
قناعت است ولی تا کرا شود روزی
به نور فطرت ازین مهر و مه چه افزاید
چراغ دهر خمش گیر اگر دل افروزی
فراهم است ز مژگان اگر نهی برهم
به پیش چشم تو اسباب راحت اندوزی
به سایهٔ علم سرنگونی مژه باش
جز انفعال درین عرصه نیست فیروزی
چو صبح شور در آفاق میتوان افکند
به یک نفس زدنی گر خموشی آموزی
ندارد این ستم آباد ما و من بیدل
لباس عافیتی غیر لب بهم دوزی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اهمیت تجدد و نوآوری در زندگی اشاره دارد. شاعر بیان میکند که اگر ذهن انسان از آموزش و یادگیری کهنه نشود و دائماً در جستجوی نوآوری باشد، به نشاط و شادی دست خواهد یافت. همچنین، او بر این نکته تأکید دارد که قناعت مهم است ولی با این حال باید منتظر فرصتها و روزیهای بهتر بود.
شاعر از نور فطرت صحبت میکند و میگوید که اگر کسی دلش را روشن کند، میتواند از امکانات و راحتیهای زندگی بهرهمند شود. او به علم اشاره میکند و میگوید که در ظل علم باید به طور فعال عمل کرد و فقط منتظر رویدادها نمیتوان بود. در نهایت، اشارهای به بیعدالتیها و ضرورت تغییر اوضاع دارد، و تأکید بر این دارد که آرامش واقعی با دوختن لباس عافیت به تن نمیشود، بلکه نیاز به فعالیت و کوشش دارد.
هوش مصنوعی: چه خوشبختی و شادی است که انسان بتواند با یادگیری و کسب دانش جدید، خود را همیشه تازه و جوان نگه دارد، به شرطی که ذهن و فکرش کهنه نشود.
هوش مصنوعی: بهشت و نعمتهای افسانهای به پای سفرهی قناعت و راضی بودن نسبت به آنچه داریم، قرار دارد؛ اما تا کی برای چه کسی این روزی فراهم خواهد شد؟
هوش مصنوعی: اگر به روشنایی درونی و فطرت خود توجه کنیم، دیگر نیازی به نور ماه و خورشید نیست. برای خنک کردن دل و آرامش، این نور درون کفایت میکند.
هوش مصنوعی: اگر مژگان خود را بر هم بزنی، میتوانی راحتی را برای خود فراهم کنی؛ همه چیز در برابر چشمت مهیاست.
هوش مصنوعی: در سایهٔ علم و دانایی، باید به تلاش و اقدام در مسیرهای جدید بپردازیم. اگر تنها به انتظار بنشینیم و هیچ کاری نکنیم، پیروزی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: اگر در سکوت آرامش را بیاموزی، میتوانی با یک نفس، شور و شوق صبح را در جهان پخش کنی.
هوش مصنوعی: این دنیا که به ما ستم میکند، خوش نیست و من، بیدل، هرگز لباسی از آسایش و آرامش به تن نکردهام که از دوختن بینظیر و زیبایی باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که مدت سی سال شعر باطل گفت
خدای بر همه کامیش داد پیروزی
کنون که روی نهد جمله در حقیقت شرع
چه اعتقاد کنی باز گیردش روزی
برو که عاقل از این اختیار آن بیند
[...]
تو آدمی شوی و نام نیک اندوزی
اگر ز خواجه آزادگان در آموزی
ایا شهی که گشاده ست چرخ پیروزه
در آستان تو درهای فتح و پیروزی
دلی که آتش قهرت بسوخت تا به ابد
نیایدش پس از آن از زمانه دلسوزی
به موضعی که طریق صواب گم گردد
[...]
مسلم آمد یار مرا دل افروزی
چه عشق داد مرا فضل حق زهی روزی
اگر سرم برود گو برو مرا سر اوست
رهیدم از کله و از سر و کله دوزی
دهان به گوش من آورد و گفت در گوشم
[...]
بهار آمد و گویی که باد نوروزی
فشانده مشک بر اطراف باغ پیروزی
کنار جوی چو شد سبز در میان چمن
بیا بگو که چه خواهم من از تو نوروزی
ز وصل شاهد گل گشت ناله بلبل
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.