وهم شهرت بهانهایم همه
همه ماییم و مانهایم همه
من و ما راست ناید از من و ما
ساز او را ترانهایم همه
عشق اینجا محیط بیرنگیست
ششجهت در میانهایم همه
هر دو عالم غریق اوهام است
قلزم بیکرانهایم همه
شیشهٔ ساعت خیال خودیم
خاک بیز زمانهایم همه
جهد داریم تا به خویش رسیم
تیر خود را نشانهایم همه
چوننفس میپریم و مینالیم
بسکه بیآشیانهایم همه
برکسی راز ما نشد روشن
آتش بیزبانهایم همه
قاصد لنگ نیست غیرت شمع
نامه بر سر روانهایم همه
مفتما هر چه بشنویم از هم
بیتکلف فسانهایم همه
سینهچاکیست موشکافی نیست
هر چه باشیم شانهایم همه
دل خود میخوربم تا نفس است
عالم دام و دانهایم همه
بیدل از دل برون مقامی نیست
دشت و در تاز خانهایم همه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بررسی وضعیت انسانها و وجود مشترک آنها میپردازد. او به illusions و اوهام اشاره میکند، به این معنا که ما همه در یک عالم خیالی قرار داریم و از واقعیات دور شدهایم. عشق را به عنوان یک محیط بیرنگ معرفی میکند و بیان میکند که همه ما در جستجوی هویت و خود هستیم، ولی در نهایت به یکدیگر وابستهایم. اوضاع ما شبیه به شیشه ساعت است که در دست زمان قرار دارد و در این شرایط، تلاش داریم تا به خود واقعیمان برسیم. حس ناامنی و بیسرپناهی را نیز در مضمون این شعر میتوان حس کرد. در انتها، تأکید بر این است که در زندگی، هیچکس به طور واقعی نمیتواند از درون خود آگاه شود و در این دنیا، همه ما در جستجوی معنا و حقیقت هستیم.
هوش مصنوعی: ما همه بهنوعی تحت تأثیر شهرت و نامآوری هستیم، اما در واقع همه ما یکسان هستیم و هیچ فرقی بین ما نیست.
هوش مصنوعی: من و ما از هم جدا نیستیم و در واقع ما از نغمهها و موزیکهای او هستیم.
هوش مصنوعی: عشق در اینجا فضایی بیرنگ و شفاف است و ما در وسط آن، در تمامی جهات قرار داریم.
هوش مصنوعی: همه ما در دنیای خیالات و تصورات غرق شدهایم و به نوعی در دریای وسیعی از افکار و تخیلات غوطه ور هستیم.
هوش مصنوعی: ما مانند شیشهٔ ساعتی هستیم که در آن خیال و افکار خود را مینگریم و در واقع گویای این هستیم که در دنیای مادی و بیرحم زمان، تنها گرد و غبار و نشانهای از آن به جا مانده است.
هوش مصنوعی: ما تلاش میکنیم تا به خودمان برسیم و در این مسیر، هدف خود را مشخص کردهایم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر تنهاییامان و بیسرپناهیامان، در حسرت و ناراحتی به سر میبریم.
هوش مصنوعی: هیچکس از رازهای ما باخبر نشده است، ما همچون آتش بدون شعلهایم.
هوش مصنوعی: پیامرسان لنگ نیست، بلکه غیرت شمع است که نامه را به دوش خود میبرد و ما همه با هم روانهایم.
هوش مصنوعی: ما هر چه را به طور بیتعارف از یکدیگر بشنویم، همهاش داستان و افسانه است.
هوش مصنوعی: ما فقط نگران خود نیستیم و در حقیقت، ممکن است هر کدام از ما بخشی از کلیت باشیم. هر چیزی که انجام دهیم، در نهایت به هم مرتبط است و نشاندهندهٔ وجود مشترک ماست.
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندهام، در دل خود غمها و دردها را تحمل میکنم، زیرا در این جهان، ما همه در دام و تلهای از رنج و مشکلات گرفتار آمدهایم.
هوش مصنوعی: دل انسان به جایی نمیرسد که دور از محبت و احساس باشد، ما همه در دنیای خالی و بیاحساسی زندگی میکنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.