شمع صفت دیدنیست عجز جنون زای من
سر به هوا میدود آبلهٔ پای من
بال فشان میروم لیک ندانم کجا
بر پر من بستهاند نامهٔ عنقای من
بسکه به رویم عرق آینهٔ شرم بست
ماند نهان از نظر صورت پیدای من
همقدمگرد باد تاختم از بیخودی
گردش ساغر شکست گردن مینای من
خجلت اعمال پوچ نامه به فردا فکند
روی ورق پشت کرد مشق چلیپای من
تا ز نم انفعال صورتی آرم بهعرض
دام نکرد از حباب آینه دریای من
با همه آزادگی منفعل هستیام
حیف که چینوار نیست دامن صحرای من
غیر فسوس از نفس یک سخنم گل نکرد
هر چه شنیدم زدل بود همین وای من
ضعف به صد دشت و در میکشدم سایهوار
تا به کجایم برد لغزش بی پای من
چند نفس خون کنم تا به خود افسون کنم
سوختم و وا نشد در دل من جای من
خواه ادب پروریم خواه گریبان دریم
غیردرین خیمه نیست جز من و لیلای من
داغ شو ای عاجزی نوحه کن ای بیکسی
با دو جهان شد طرف بیدل تنهای من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد. شاعر با استعارههایی چون "شمع" و "آبله" و "عنقا" به عجز و جنون خود اشاره میکند و توصیف میکند که چگونه در بیخبری و سرگشتگی به سر میبرد. او از جدایی و ناامیدی سخن میگوید و نمایشنامه زندگیاش را در برابر آینهی شرم و عرق میبیند. شاعر به احساس خجالت از اعمالش و ناامیدی از آینده اشاره میکند و بیان میکند که با وجود آزادگی ظاهری، همچنان تحت تأثیر شرایط و محدودیتهاست. او در نهایت به تنهایی و بیکسی خود اذعان میکند و اظهار میدارد که هیچ کس جز او و لیلایش نیست که در این خیمه با هم باشند. این شعر بهخوبی احساسات درونی انسان و چالشهای زندگی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: شمعی که ویژگیهای زیبایی دارد، نمادی از ناتوانی و جنونی است که مرا به سمت آسمان میکشاند و در عین حال، ناتوانیهای من مانند زائیدهای است که به پاهایم آسیب میزند.
هوش مصنوعی: من با شوق و شور پرواز میکنم، اما نمیدانم مقصد کجاست. بر بالهایم نامهای از عنقای من بسته شده است.
هوش مصنوعی: به قدری بر چهرهام عرق شرم نشسته که صورت من از نظر پنهان مانده است.
هوش مصنوعی: با هم همراه شو تا وقتی که از حال بیخودی در بیابان میچرخم، لیوان شکست و گردن گلابی من شکسته شد.
هوش مصنوعی: من از کارهای بیفایدهام خجالتزدهام، انقدر که آنها را به آینده موکول کردهام و حالا به ورقهای دفترم نگاه میکنم که نشاندهنده تلاش بیهودهام هستند.
هوش مصنوعی: برای اینکه به خاطر احساساتم شکل واقعی به خود بگیرم، نتوانستم از حباب آینهٔ دریای وجودم دور شوم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آزادیام را میپسندم، اما احساس میکنم که وجودم تحت تأثیر قرار گرفته است. افسوس که دشتهای من به زیبایی چینهای ظریف نیستند.
هوش مصنوعی: تنها از نفس خودم هیچ نتیجهای به دست نیاوردم و هر چه شنیدم، تنها از دل بود و بس. وای بر من!
هوش مصنوعی: من در حالتی از ضعف و ناتوانی، به هر گوشهای از دشتها و درختها میروم، مانند سایهای که به دنبال من است. اما ندانم لغزش و شکست من مرا به کجا میبرد.
هوش مصنوعی: چقدر باید خود را دچار عذاب کنم تا بتوانم خود را فریب دهم؛ در حالی که در دل من هنوز جایی برای آرامش نیست و سوختهام.
هوش مصنوعی: ما هرطور که بخواهیم رفتار کنیم، چه به ادب و نزاکت بپردازیم و چه بیپروا زندگی کنیم، در این دنیا جز من و لیلا، کسی دیگر نیست.
هوش مصنوعی: آشکارا ناراحت و غمگین باش، ای کسی که زحمت کشیدهای و بیپناهی. در این دنیا، تنها من هستم که دچار درد و رنج شدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمر برفت و نرفت عشق ز سودای من
ترک جوانان نگفت این دل شیدای من
بسته به جانم کمر پیش بتان چون کنم
خاصیت این می دهد طالع جوزای من
تا به خرابات عشق دامنم آلوده گشت
[...]
آتش سودا گرفت در دل شیدای من
شعله گراینسان زند وای دل و وای من
ناله شبهای من سر به فلک می زند
تا به چه خواهد کشید ناله شبهای من
مایه سودای ماست زلف تو لیکن چه سود؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.