بسکه ناموس وفا داردکمین حال من
هرکه بسمل گشت میبندد تپش دربال من
بیخودی در بال حیرت میرسد آیینهام
میتوان کردن به رنگ رفته استقبال من
ساز پروازم هوای گلشن دیدارکیست
جوهر آیینه میباشد زگرد بال من
دوش در بزم وفا نرد تجرد باختم
ششجهت را بر قفا افکند نقش خال من
در دل هر ذره گرد وحشتم پر میزند
گر همه آیینهگردی نیست بیتمثال من
نسخهٔ داغست و سامان سواد سوختن
میتوان خواند از جبینم نامهٔ اعمال من
کو جنونی کز نفس شور قیامت واکشم
چون شرر تفصیل چندین گلخن است اجمال من
جز فنا در هیچ جا امیدی از آرام نیست
آتشم خاکستر افتادهست در دنبال من
همچو گل بیدل خمار انفعالی میکشم
شرم پار است آبیار ریشهٔ امسال من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و پیچیدهای اشاره دارد که شاعر در آن از وفا، عشق و غم و اندوه صحبت میکند. شاعر به وفاداری و عواطفش اشاره کرده و از تأثیرات عاطفی و وجودی خود در تعامل با دیگران میگوید. او به زیبایی و عشق و درد ناشی از جدایی اشاره میکند و بیان میکند که عشق و محبت او به مانند آتشی است که هیچ آرامش و امانی به او نمیدهد. در کل، شعر به تجارب انسانی و دلتنگیهای عمیق در روابط عاشقانه پرداخته است.
هوش مصنوعی: وفای ناموس به حدی است که حالتی که من دارم، هر کسی که هدف تیر قرار بگیرد، نبض قلب من را تندتر میکند.
هوش مصنوعی: در حالتی از حیرت و بیخودی، به آینهام نگاه میکنم و میتوانم به رنگی که رفته است، به استقبال خودم بروم.
هوش مصنوعی: من همچون پرندهای هستم که به سوی باغ دلانگیز دیدار میروم. جوهر وجود من از گرد بالای من سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: دیروز در جشن محبت، شرط و قیدهای دنیا را رها کرده و در دنیای عشق غرق شدم. در آن لحظه، تصویر خال من به روشنی بر زمین نقش بست.
هوش مصنوعی: در دل هر ذرهای از جهان ترس و وحشت من وجود دارد، حتی اگر هیچکس نتواند تصویر من را ببیند.
هوش مصنوعی: زبانم میگوید که حالتی پرتنش دارم و پیشانیام نشاندهندهٔ کارهایی است که انجام دادهام. از دل زحمات و دردهایم میتوان فهمید که اعمال من چگونه بوده است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از حالتی صحبت میکند که گویا از درونش شوری و جنونی برخاسته است، خشم و هیجانی که او را به شدت به حرکت در میآورد. این جنون همانند آتش سوزانی است که در یک گلخانهی بزرگ وجود دارد و او خود را در کنار آن مییابد. در واقع، او تلاش میکند تا گستردگی و شدت این احساسات را بیان کند و به نوعی از قدرت و عمق احساساتش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: در هیچ جایی جز نابودی، امیدی به آرامش وجود ندارد. آتش وجودم به خاکستر تبدیل شده و در پی من است.
هوش مصنوعی: مانند گلی دلشکسته و غمگین، به خواب و حالتی خاص افتادهام. برای من، شرم و خجالت همچون آبیار ریشههایم را در سال جاری به زندگی میآورد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رشک میبردند شهری بر من و احوال من
کرد ضایع کار من این بخت بی اقبال من
طایری بودم من و غوغای بال افشانیی
چشم زخمی آمد و بشکست بر هم بال من
بخت بد این رسم بد بنهاد و رنجاند از منت
[...]
می دود حاجت به راه خواهش از دنبال من
همت استغنا همی آرد به استقبال من
صدر عزت قرب می جوید به من، دشمن کجاست؟
تا ببیند رتبه عشق بلند اقبال من
عزتی دارم که گر پا دیر در جنت نهم
[...]
بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من
روی می مالد به خاک آیینه را تمثال من
بلبل من از حریم بیضه تا آمد برون
گل ز شبنم خیمه بیرون زد به استقبال من
نامرادی مطلب افتاده است در راه طلب
[...]
اوج گیرد رتبة افتادگی از حال من
تیرهبختی سر به گردون ساید از اقبال من
بس که در افتادگیها گرد بر رویم نشست
خاک بر سر میکند آیینه از تمثال من
من به راه وصل پویان روز و شب چون آفتاب
[...]
دلبر کاتب که می داند سراسر حال من
خط روی اوست فردا نامه اعمال من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.