نیامد کوشش بیحاصل گردون به کار من
مگر از خاک بردارد مرا سعی غبار من
نهال نالهام نشو و نمای طرفهای دارم
دل هرکس گدازی دید گردید آبیار من
نمیدانم چه برق افتاده در بنیاد ادراکم
که داغ دل شرار کاغذی شد درکنار من
به وحشت نالهٔ آزادم از گردون چه غم دارد
اسیر طوق قمری نیست سرو جویبار من
تحیر جوهری گل کردهام نومید پیدایی
مگر آیینه از تمثال خود گیرد عیار من
چو اجزای تخیل نامشخص هیاتی دارم
قلم در رنگ تصویری نزد صورت نگار من
ز بس بیانفعال دور باش عبرتم دارد
نمیگرید عرق هم بر ندامتهای کار من
رهایی پر فشان و مفت جمعیت گرفتاری
به فتراک نفس عمریست میلرزد شکار من
نمیدانم هوس بهر چه میسوزد نفس یا رب
تو داری عالم نازی که ممکن نیست نار من
ز بس در یاد چشم او سراپا مستیام بیدل
قدح بالید اگر خمیازه گل کرد از خمار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و درونی خود میپردازد. او به بیفایده بودن تلاشهایش در زندگی اشاره میکند و از داغ و درد دلش سخن میگوید. در ادامه از انفعال و ناامیدیاش صحبت میکند و نشان میدهد که اسیر شرایطی است که ناخواسته در آن قرار گرفته است. شاعر به احساسات عاشقانهاش نیز اشاره دارد و میگوید که به خاطر یاد محبوبش در حال مستی و سرگشتگی است. او به نوعی پارادوکس در احساساتش دچار است و از نگرانیها و آرزوهایش میگوید. در نهایت، تصویر زندگی و عشقش را به شکلی هنرمندانه به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: تلاشهای بیهوده آسمان هیچ تأثیری بر من نداشت، جز اینکه از خاک برمیخیزم و تلاش میکنم تا غبار خویش را بزدایم.
هوش مصنوعی: درختی از ناامیدی و درد در جانم رشد کرده است که هر کس سایهاش را میبیند، دلش به حال من میسوزد و مرا یاری میکند.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه عاملی باعث شده که در وجودم تغییراتی به وجود بیاید، طوری که احساسات و غمهای من به شکل روشنی در کنارم یادآوری میشوند.
هوش مصنوعی: آزادی من از آسمان و دنیا ناله میکند، اما اسیر طوق پرندهٔ قمری نمیتواند از نالهٔ من نگران باشد؛ من در جویبارم مثل سروی استوارم.
هوش مصنوعی: من در حیرت و سردرگمی ماندهام و به دنبال نشانهای از خودم هستم. انگار که فقط آینه میتواند تصویر من را به نمایش بگذارد و من از آشکار شدن خود ناامید شدهام.
هوش مصنوعی: من همانند اجزای نامشخص یک تصویر در خیالم، نقشی دارم که قلمم به رنگها به آن زندگی میبخشد و نزد چهرهی نقاشیام قرار دارد.
هوش مصنوعی: به خاطر این که همواره از کارهایم بیتاثیر و خنثی بودهام، دیگر نه حالم آنقدر بد است که اشک بریزم و نه حتی عرقی بر پیشانیام برای پشیمانی از این کارها.
هوش مصنوعی: آزادی پر از شور و شوق، اما در عین حال، انبوهی از مشکلات و دشواریها به خاطر اسارت نفس، به عمر من مربوط میشود و من به خاطر این مشکلات همچنان در تلاطم هستم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چرا نفس من به آرزوهایم میسوزد. خدایا، تو جهانی زیبا و دوستداشتنی داری که آتش احساسات من هرگز به آن نمیرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه همیشه چشم او در خاطر من است، سرشار از مستی هستم. اگر گل از خماری من خمیازهای کشید، یعنی تاثیر حال من بر او آنقدر زیاد است که حتی گل هم تحت تاثیر قرار گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا جانانهای باید که باشد غم گسارِ من
میانِ نازکش باشد همه شب در کنارِ من
چه خوش باشد دل آرامی که چون از خواب برخیزد
به غمزه چشمِ مستِ او کند دفعِ خمار من
اگر باشد قیامت باشد اللّهمَّ ارزُقنا
[...]
سر بارندگی دارد دو چشم تند بار من
که فتحالباب هجرانست و تحویل نگار من
مرا چون ماه در عقرب خوش آمد روی و زلف او
از آن نیکی نمیبینم، که بد بود اختیار من
من آن چرخم، که از جانست مهرم در میان دل
[...]
پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذار من
ببین صد حرف غم در هر خط از لوح مزار من
به کویت بس که آه آتشین از دل برآوردم
سگت را داغها مانده ست بر جان یادگار من
نبیند کس فروغ مهر را تا حشر اگر ناگه
[...]
چنان گردد خیالش چشم اشکبار من
که میپندارم اینک خواهد آمد در کنار من
شب هجران چه سان بر بستر راحت نهم پهلو
که هر مو دور ازو خاریست در جسم فکار من
ز من دارد فراغ آنشوخ و من در آتش محنت
[...]
به یک خمیازهٔ گل طی شد ایام بهار من
به یک شبنم نشست از جوش، خون لاله زار من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.