به وهم این و آن خون شد دل غفلتپرست من
وگرنه همچو صحرا دامن خود داشت دست من
تحیر در جنون می غلتد از نیرنگ تصویرم
ز پرواز نگاهکیست یارب رنگ بست من
سلامت متهم دارد بهکمظرفی حبابم را
محیطی میکنم تعمیر اگر بالد شکست من
حریف بیخودیها کیست کز چشم جنون پیما
خمستان در سر و پیمانه در دست است مست من
رفیقان چون نگه رفتند و من چون اشک درخاکم
زمینگیر ندامت ماند کوششهای پست من
ز برق آه دارم ناوکی درکیش نومیدی
حذر از جرأت ای ظالمکه پر صافست شست من
به این سستی که میبینم ز بخت نارسا بیدل
کشد نقاش مشکل هم به دامان تو دست من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالاتی از سردرگمی و درد دل میپردازد. گویا شاعر درشتگی و دوری از خود را تجربه میکند و به غفلت و نادانی خویش مینالد. او خود را در بحرانی احساسی میبیند که بین جنون و واقعیت در نوسان است. در نهایت، شاعر از ناامیدی و دشواریهای زندگی میگوید و به سرانجامی نامعلوم و دشوار اشاره میکند که همچون نقاشی پر از مشکل است.
هوش مصنوعی: دل من که گرفتار خیالهای دیگران بود، به خاطر غفلت و بیتوجهی به واقعیت، به درد و رنج افتاد. اما اگر نه، دلم میتوانست مانند دامن یک صحرا وسیع و آزاد باشد و از هر نوع اندیشهای دور باشد.
هوش مصنوعی: من در شگفتی و حیرت به سر میبرم. از نیرنگ او تصویری را در ذهنم میبینم که مرا از پرواز نگاه منحرف میکند. ای کاش میدانستم که این رنگ و لعاب از کجاست.
هوش مصنوعی: سلامت متهم به کم ظرفی من است؛ اگر حبابم را محیطی بسازم، آیا نمیتوانم دوباره بالهای شکستهام را ترمیم کنم؟
هوش مصنوعی: در میان دیوانگی و بیخودی، کسی که میتواند رقابت کند، کیست؟ کسی که در حالت مستی، در دنیایی پر از شور و شوق به سر میبرد و کوزهاش را در دست دارد.
هوش مصنوعی: دوستان وقتی رفتند، من مانند اشک به زمین افتادهام و در حسرت ندامت از تلاشهای بیثمر خود به دام افتادهام.
هوش مصنوعی: از شدت ناامیدی، دلم نالهای سر میدهد و از تو، ای ستمگر، میخواهم که از شجاعت برحذر باشی، زیرا دست من پاک و بیآلایش است.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی از ناامیدی و سختیهایی که شاعر در زندگیاش تجربه کرده، اشاره دارد. او احساس میکند که شانس خوبی ندارد و در عین حال نقاشی که مشکلاتش را ترسیم میکند، به کمک او نمیآید. این بیان میتواند نشاندهنده حس حسرت و ناتوانی در تغییر شرایط باشد، در حالی که او هنوز امیدوار است که از طریق عشق یا معشوق، به آرامشی دست یابد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عجب در عربدهست امروز با من ترک مست من
گریبانم به دست او و دامانش به دست من
منم پر سرو و گل باغی ز فکر قد رخسارش
که باشد تیر طعن عیبجویان خاربست من
به دارم سر بلندی داد آن نخل جهان آرا
[...]
ز شوخی تا قدح میگیرد آن بیدار مست من
به چینی خانهٔ افلاک میخندد شکست من
خیالش نقش امکان محو کرد از صفحهٔ شوقم
به صورت پی نبرد آیینهٔ معنیپرست من
چو آن آتش که دود خویش داغ حسرتش دارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.