شکست رنگ که بود آبیار این گلشن
به هر چه مینگرم ناله کرده است وطن
به کلبهای که من از درد هجر مینالم
به قدر ذره چکد اشک دیدهٔ روزن
خیال کشت گل و سیر لاله حیف وفاست
ز چشم منتظران هم دمیده است سمن
تپیدن سحر از آفتاب غافل نیست
نفس بر آتش مهر تو میزند دامن
دل شکسته به راه امید بسیار است
ز گرد ماست گر دامنت گرفت شکن
به وحدت من و تو راه شبهه نتوان یافت
منم من و، تویی، تو، نی منی تو و نه تو من
طراوت چمن اعتبار حسن حیاست
چراغ رنگ گل از آب میکند روغن
ز گفتگو ندهی جوهر وقار به باد
به موج میدهد از آب صورت رفتن
به هر طریق همین پاس آبرو دین است
اگر تو محرمی این شیشه را به سنگ مزن
جنون بینفس آرمیدهای داریم
چو زلف سلسلهٔ ماست فارغ از شیون
به آرمیدگی وضع خویش مینازبم
چو آب آینه در جلوه کردهایم وطن
زمانه گو پی سامان من مکش زحمت
چراغ شعلهٔ ما را بس است داغ لگن
کسی مباد هلاک غرور رعنایی
چو شمع بر سر ما تیغ میکشد گردن
جنون اگر نپذیرد به خدمتم بیدل
کمر چو نالهٔ زنجیر بندم از آهن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف احساسات خود نسبت به وطن و درد فراق میپردازد. او از ناکامیها و غمهای موجود در سرزمینش سخن میگوید و حسرت کاشتن گل و زیباییهای آنجا را میخورد. عشق و امید در دلش زنده است، اما شکسته و نگران از وضعیت حال. معانی عمیق وحدت و ارتباط بین خود و معشوق را بیان میکند و همچنین به تصوری از زیبایی و طراوت طبیعت میپردازد. در نهایت، شاعر به جنون و دردهای درون خود اشاره میکند و از نبود همدلی و درک در عالم میگوید. احساساتش به شدت تحت تاثیر عشق و غم وطن است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حال و روز دیار خود اشاره میکند که از رنگین بودن و زیباییاش کاسته شده است. او در هر چیزی که میبیند، غم و اندوه را مشاهده میکند و احساس میکند که وطنش دچار درد و مشکلات شده است.
هوش مصنوعی: در کلبهای که من به خاطر درد جداییام ناله میکنم، به اندازه یک ذره، اشک از چشمم بر روی روزن میچکد.
هوش مصنوعی: تصور پرورش گلها و چیدن گلهای زیبای لاله بیفایده است، چرا که نگاه منتظران به سمن (گل خوشبو) همواره در حال پرواز و رویاپردازی است.
هوش مصنوعی: طلوع صبح از تابش آفتاب غافل نیست و نفس من بر آتش عشق تو در تلاش است.
هوش مصنوعی: دلهای شکسته و ناامید زیادی در اطراف ما وجود دارند، اگر تو به کسی که به تو وابسته است، لطف کنی و به او توجهی داشته باشی، ممکن است بتوانی او را تسکین دهی.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر میگوید که نمیتوان بین ما و من تفاوتی قائل شد. من، همان من هستم و تو هم، همان تویی. به عبارت دیگر، هیچ تفاوت یا شبههای در ارتباط ما وجود ندارد و ما در یک واقعیت مشترک هستیم که فراتر از قیود و محدودیتهاست.
هوش مصنوعی: شادابی چمن نشانهای از زیبایی و حیا است و رنگ گلها با آب آمیخته میشود تا درخشش خاصی پیدا کند.
هوش مصنوعی: اگر در گفتگو با دیگران وقار و شخصیت خود را از دست بدهی، مانند آبی خواهی بود که در موجها به راحتی ناپدید میشود و به آسانی تحت تاثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: به هر شکل، حفظ آبرو و اعتبار دین اهمیت دارد. اگر تو فردی مورد اعتماد و نزدیک هستی، به این شیشه (نماد fragility یا آسیبپذیری) آسیب نزن.
هوش مصنوعی: ما همچون زلفهای پیوستهای که بیصدا آرام گرفتهاند، دیوانهای بیپروا داریم که از هرگونه فریاد و نالهای بینیاز است.
هوش مصنوعی: من به آرامش و زیبایی وضعیت خود میبالیم، مانند آبی که در آینه میدرخشد.
هوش مصنوعی: زمانه، ای کاش به دنبال سامان و آرامش من نباشی، زیرا دیگر نیازی به روشن کردن چراغ من نیست. درد و رنج من به اندازه کافی است.
هوش مصنوعی: کسی نباید به خاطر زیبایی و فریبندگی خود به خطر بیفتد، مانند شمعی که در معرض تیغ قرار دارد و به راحتی میتواند آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: اگر دیوانگی هم به خدمت من نیاید، من با کمر بند مانند نالهٔ زنجیر از آهن را به نمایش میگذارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرو شکن تو مرا پشت و زلف بر مشکن
بزن تیغ دلم را ، بتیغ غمزه مزن
چو جهد سلسله کردی ز بهر بستن من
روا بود ، بزنخ بر مرا تو چاه مکن
بس آنکه روز رخ تو سیاه کردم روز
[...]
خدای داند بهتر که چیست در دل من
ز بس جفای توای بیوفای عهدشکن
چو مهربانان در پیش من نهادی دل
نبرد و برد دلم جز به مهربانی ظن
همی ندانست این دل که دل سپردن تو
[...]
ز تاب عنبر با تاب بر سهیل یمن
هزار حلقه شکست آن نگار عهدشکن
چه حلقه ای ؟ که معلق نهاد دام بلا
چه عنبری ؟ که معنبر نمود اصل فتن
گهی ز نافۀ مشکست ماه را زنجیر
[...]
هوا همی بنکارد بحله روی چمن
صبا همی بطرازد بدر شاخ سمن
سمن شکفته فراز چمن چو روی صنم
بنفشه خفته بزیر سمن چو پشت شمن
زمین بخندد هر ساعتی چو چهره دوست
[...]
چرا نگرید چشم و چرا ننالد تن
کزین برفت نشاط و از آن برفت وسن
چنان بگریم کم دشمنان ببخشایند
چو یادم آید از دوستان و اهل وطن
سحر شوم ز غم و پیرهن همی بدرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.