درکارگاه تحقیق غیر از عدم نبودیم
امروز از تو باغیم دی خاک هم نبودیم
از ما چه خواهد انصاف جز عرض بینشانی
آیینهٔ سکندر یاجام جم نبودیم
نی دیرجای ما شد نیکعبه متکا شد
در هرکجا رسیدیم ثابت قدم نبودیم
همت چه سر فرازد اندیشه بر چه نازد
اینجا صمد نگشتیم آنجا صنم نبودیم
پرواز تاکجاها شهرت طرازد از ما
در آشیان عنقا طبل و علم نبودیم
شایستهٔ هنر را کس از وطن نراند
در ملک نیستی هم پر محتشم نبودیم
در عرصهٔ تخیل گرد حدوث تا کی
ای غافل اینقدرها ننگ قدم نبودیم
اکنون به قدر امواج باید قلم به خون زد
تا چشمه درنظربود عبرت رقم نبودیم
نام طلوع خورشید شهرت نمای صبحست
تا او نکرد شوخی ما متهم نبودیم
ناقدردانی از ما پوشید چشم یاران
هر چند خاک بودیم از سرمه کم نبودیم
تا در خیال جاکرد تمییز آب وگوهر
بیدل من و تو گویا هرگز به هم نبودیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات و تجربیات وجودی خود میپردازد و از عدم بودن و فقر درون سخن میگوید. او اشاره میکند که در عین حضور، در جایی خاص یابی از حقیقت و خودش را درک نکرده است. به نظر میرسد که او با وجود تلاش در زندگی، به هدف یا مفهومی عمیق دست نیافته و احساس تنهایی و خسران دارد. شاعر به تضادهایی که در زندگیاش وجود دارد، اشاره میکند و احساس میکند که در جستجوی حقیقت و زیبایی، نتوانسته به آنچه میخواسته دست یابد و در نتیجه در دنیای بیمعنا سرگردان مانده است.
هوش مصنوعی: در محیط تحقیق، جز از نبودن چیزی دیگر نداشتیم. امروز مانند باغی از تو، حتی خاک دیروز هم در اختیار نداشتیم.
هوش مصنوعی: ما از عدالت چه انتظاری داریم، جز اینکه تنگنظری کنیم و فقط به ظاهر و نشانههایی مانند آیینه سکندر یا جام جم نگاه کنیم، در حالی که در واقع ما خودمان وجودی بیاعتبار هستیم.
هوش مصنوعی: ما هیچگاه جاهایی که در آنها قرار گرفتیم را ثابت و دائم ندانستیم، نه در مکانهای دیر یا کعبه، به این خاطر که هر جا که رفتیم، نتوانستیم به ثبات برسیم و همیشه در حال تغییر بودیم.
هوش مصنوعی: همت و اراده ما تا کجا میتواند پرواز کند؟ چرا باید بر چیزی فخر کنیم که در اینجا وجود ندارد؟ ما در آنجا که باید هدفی داشته باشیم، به دنبال معشوق و معانی نبودیم.
هوش مصنوعی: پرواز ما به کجاها خواهد رفت؟ شهرت ما در آشیانهی پرندگان افسانهای و بزرگ نیازی به تظاهر و نمایش ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که شایستهٔ هنر است، نباید از سرزمینش دور شود. در جایی که وجود ندارد، حتی ما نیز با عظمت نبودیم.
هوش مصنوعی: در دنیای خیال و تصور، ای ناآگاه، تا کی میخواهی به واقعیتها بیتوجه باشی؟ ما دیگر تا این حد شرمنده و خجالتزده نمیتوانیم بمانیم.
هوش مصنوعی: حالا باید به اندازهی امواج دریا با قلمی پر از خون بنویسیم، تا چشمهای در ذهنمان دیده شود و بتوانیم از آن عبرت بگیریم.
هوش مصنوعی: طلوع خورشید نشاندهنده صبح است و تا زمانی که صبح بهوجود نیامده، ما در خطر هیچ آسیبی نبودیم.
هوش مصنوعی: دوستای ما قدر زحمات ما را ندانستند، با این که ممکن بود ما در نظرشان بیارزش باشیم، اما از نظر بینش و دانش، کم نگذاشتیم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که در خیال و تصور، تفاوتهایی که میان آب و گوهر وجود دارد، نشاندهنده جدایی ماست. بهطوری که به نظر میرسد ما هرگز با هم نبودهایم و هر یک از دیگری جدا هستیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.