خاک نمیم امروز دی محو یاد بودیم
در عالمیکه هستیم شادیم و شاد بودیم
درکوه آتش سنگ، در باغ جوهر رنگ
با این متاع موهوم در هر مزاد بودیم
چاک جگرکجا بود مژگان تر کرا بود
با داغ این هوسها در اتحاد بودیم
اجزای ما ز شوخی ناکام رفت بر باد
گر مینشست اینگرد نقش مراد بودیم
عشق مقام ما را با خود خیالها بود
در نرد اعتبارات خال زیاد بودیم
رسم حضور و غیبتکم داشت محفل انس
فارغ ز خیرمقدم تا خیرباد بودیم
بستیم ازتعلق بر دوش فطرت آخر
افسردنی که گویی یکسر جماد بودیم
فطرت ز ما جنون خواند تحقیق چشم خواباند
چون نقش بال عنقا پر بیسواد بودیم
گر از فرامشانیم امروز شکوه ازکیست
زین پیش هم کسی را ما کی به یاد بودیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تجربیات انسانی در زندگی میپردازد. شاعر از لحظات شیرین و سختیهایی که در دنیا تجربه کرده سخن میگوید. به نظر میرسد او در تلاطمهای زندگی به دنبال خوشی و شادی بوده، اما در عین حال از دردهای ناشی از هوسها و خواستههای ناپایدار رنج میبرد. او به تمایل به تعلق و جدایی از طبیعت میپردازد و همچنین از گذرا بودن زندگی و بیتوجهی دیگران به یادآوری یکدیگر در زمانهای مختلف سخن میگوید. در نهایت، به نوعی ناامیدی و احساس جدایی از دیگران اشاره دارد و این که آیا از یاد فراموش شدهایم یا خیر. شاعر با اشاره به غم و شادی، افکار و احساسات پیچیده انسان را در مواجهه با زندگی بیان میکند.
هوش مصنوعی: امروز در دیماه، یاد خاک را فراموش کردهایم. در دنیایی که هستیم، شاد و خوشحالیم.
هوش مصنوعی: در کوه آتشزایی وجود دارد، و در باغ، رنگهای واقعی پیدا میشوند. اما ما با این کالای دروغین و بیارزش، در هر معاملهای شراکت کردیم.
هوش مصنوعی: چشمهای زیبا و پر از احساس کجا هستند و دل ما با این آرزوها و دردها در کنار هم بود.
هوش مصنوعی: اجزای وجود ما از شوخی و بازی به هدر رفت و نابود شد، و اگر لحظهای درنگ میکردیم، میتوانستیم به آرزوی خود برسیم.
هوش مصنوعی: عشق باعث شد که ما به جایگاههای بلندتری برسیم و خیالهای زیبای زیادی را در خود پرورش دهیم، اما در بازی سرنوشت، شانسهای زیادی نصیب ما نشد.
هوش مصنوعی: در جمع دوستان، ما کمبود رسم حضور و غیبت را احساس میکردیم و این محفل صمیمانه، از پاسخگویی به خوشآمدگوییها بینیاز بود.
هوش مصنوعی: ما از وابستگیها رها شدیم و به طبیعت واقعیمان نزدیکتر شدیم. حالا به نظر میرسد که مثل این بود که هیچ جنب و جوشی نداشتیم و مثل اجسام بیجان بودیم.
هوش مصنوعی: فطرت ما را دیوانه نامید، چون حقیقت را در خواب غفلت دیدیم، همانطور که تصویر بالای پرندهای افسانهای، بدون دانایی و آگاهی، در ذهن ما نقش بسته بود.
هوش مصنوعی: اگر امروز از ما غفلت شود، از چه کسی میتوانیم شکایت کنیم؟ قبلاً هم هیچکس را در یاد نداشتیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.