به طوق فاخته نازد محبت از فن ما
که زخم تیغ تو دارد طوافگردن ما
زبان ناله ببستیم زین ادبکه مباد
تبسم توکشد ننگ لبگزیدن ما
عیان نشد زکجا مست جلوه میآیی
فدای طرز خرامت ز خویش رفتن ما
به شکر عجز چه مقدار دانه نازکند
بلندکرد سر ما ز پا فتادن ما
فغانکه داد رهایی نداد وحشت هم
چو رنگ شمع قفسگشت پرگشادن ما
درتن ستمکده دل شکوهای نکرد بلند
شکست چینی ومویی نخاست ازتن ما
چودشتتنگیاخلاق زیبمشربنیست
جبینگرفته به دستگشاده دامن ما
به قدر حاصل از آفات آگهیم همه
به جای دانه همین مور داشت خرمن ما
نیایم رنگی و چندین چمن نمو داریم
به روی آب فتادهست موج روغن ما
به غیر خامشی اسرار دلکه میفهمد
چه نکتههاکه ندارد زبان الکن ما
زگل مپرسکه بو درکجا وطن دارد
نیافت مسکن ما هم سراغ مسکن ما
چه ممکن است بگیریم دامنش بیدل
که میرسد به تری نامش ازگرفتن ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و درد از دست رفته میپردازد. شاعر از زخمی که به خاطر عشق ایجاد شده صحبت میکند و به زیباییهای معشوق اشاره دارد. او به ناتوانی در ابراز احساسات و ادبیات عشق میپردازد و نشان میدهد که چقدر در تلاش برای درک معشوق است. در عین حال، شاعر به احساساتی چون درد، آزادی و محدودیتها نیز اشاره میکند و میگوید که در درون خود رنج و زیباییهای متناقضی را تجربه میکند.
شاعر از عمق ناامیدی و در عین حال زیبایی عشق سخن میگوید و به دنبال فهم حقیقت وجودی خویش در این عشق است. او در نهایت به این نتیجه میرسد که هر گونه تلاش برای دسترسی به معشوق از دست رفته، بیفایده است و فقط ناله و سکوت باقی میماند.
هوش مصنوعی: محبت با هنر ما به فاخته خود میبالد، چرا که زخم تیغ تو گردن ما را همواره در دور خود میچرخاند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر ادب و احترام، زبان خود را از ناله و شکایت بستهایم، تا مبادا لبخند تو باعث شرم و خجالت ما شود.
هوش مصنوعی: نمیدانیم از کجا به این زیبایی جلوهگر شدهای، من برای نحوهی راه رفتنت جانم را فدای تو میکنم، حتی اگر مجبور شوم از خودم فاصله بگیرم.
هوش مصنوعی: به خاطر ضعف و ناتوانیام، چقدر خود را عزیز و نازکنده نشان میدهد؛ اما او سر ما را از افتادن و شکستگی بلند میکند.
هوش مصنوعی: آه که نجاتی نیافتیم، وحشت مانند رنگی که شمع در قفس به خود میگیرد، ما را در بند نگه داشته است و نتوانستهایم آزاد شویم.
هوش مصنوعی: در درون وجود ما، هر چند که دلی پر از درد و رنج دارد، اما هیچ گاه از آن گلایهای نمیکند. حتی با وجود آسیبهای جدی و شکستهای بزرگ، هیچ نشانهای از ناله یا افسردگی در ما دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر اخلاق زیبا و نیکو نداشته باشی، در دشت تنگی قرار میگریزی. به همین دلیل، ما با دامن گشاده منتظر تو هستیم.
هوش مصنوعی: ما به اندازه آسیبهایی که دیدهایم، آگاهیم و به جای دانهها، همین تعداد موریانهها را در خرمن خود داریم.
هوش مصنوعی: ما در اصل رنگ و ظاهر خاصی نداریم، اما در دل طبیعت جوانهزنی و رشد داریم. همچنین، بر روی آب، موجی از روغن به شکل زیبایی نمایان است که به نوعی نمایانگر ماست.
هوش مصنوعی: سکوت ما رازهای دل را درک میکند و نشان میدهد که چه نکات بسیاری هست که زبان ناتوان ما قادر به بیان آنها نیست.
هوش مصنوعی: از گل نپرس که عطر و بوی آن کجا خانه دارد، چرا که ما هم در پی یافتن مکانی برای آرامش هستیم.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانیم به دامن کسی دست بزنیم که نامش از نظر ما بسیار بالاتر و پاکتر است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چراغ راه ندارد به بزم روشن ما
ز ماهتاب گل افتد به چشم روزن ما
به شوربختی ما نیست چشمه زمزم
چو کعبه بخت سیه، جامه ای است بر تن ما
چگونه عذر توانیم خواست از صیاد؟
[...]
چو ماه شعشعهٔ ماست برق خرمن ما
چو خوشه هیکل عمر است داس گردن ما
ز دست و پنجهٔ خورشید برنمیآید
که همچو داغ، سیاهی برد ز روزن ما
هوای تاج که دارد به سر، که همچون باز
[...]
چو رو دهد بر آن شوخ مست، رفتن ما
بود چو شیشه می، خون ما به گردن ما
به سان آینه کز نم به تیرگی افتد
به آب گریه شد از کار، چشم روشن ما
به غیر خار در آخر به ما نمی ماند
[...]
جمال تست بروز آفتاب روزن ما
خیال تست بشبها چراغ مسکن ما
گرفت از تن ما ذره ذره داد بجان
زیمن عشق تو شد رفته رفته جان تن ما
گمان مبر که بیک جا نشسته ام فارغ
[...]
مساز رو ترش از پندهای دلشکن ما
گلاب باد غرور است،تلخی سخن ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.