گنجور

 
بیدل دهلوی

با همه افسردگی مفت تماشاییم ما

موجها د‌ارد پری چندان که میناییم ما

رنگ‌ها گل کرده‌ایم اما در آغوش عدم

بیضهٔ طاووس زیر بال عنقاییم ما

منزل ما محمل ما، سعی ما افتادگیست

همچو اشک ازکاروان لغزش پاییم ما

بیخودی‌عمری‌ست ازدل‌می‌کشد رخت‌نفس

تا برون خود جهانی دیگر آراییم ما

نردبان چاک دل تا قصرگردون بردن است

چون سحر از خویش آسان برنمی‌آییم ما

گوشهٔ آرام دیگر ازکجا یابد کسی

چون نفس در خانهٔ دل هم نمی‌پاییم ما

امتیاز وصل و هجران دورباش‌کس مباد

آه ازین غفلت‌که با او نیزتنهاییم ما

صرفهٔ کوشش ندارد یاد عمر رفته‌ام

فرصت ازکف می‌رود تا دست می‌ساییم ما

تا به‌همت بگذریم ازهرچه می‌آید به پیش

همچوفرصت یک‌قلم دی ساز فرداییم‌ما

بی‌حضوری نیست‌استقبال از خود رفتگان

سجده‌ای‌کردی به دامانی که می‌آییم ما

شوخی آثار معنی بی‌عبارت مشکل است

فاش‌ترگوییم او هم اوست تا ماییم ما

بی‌محاباکیست بیدل از سر ما بگذرد

چون شکست آبله یک قطره دریاییم ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
صائب تبریزی

زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم ما

رو نمی تابیم از سیلاب، دریاییم ما

پرده غفلت نمی گردد بصیرت را حجاب

گر چه از پوشیده چشمانیم، بیناییم ما

مطلب ما گوهر عبرت به دست آوردن است

[...]

جویای تبریزی

هر قدر زور آورد عشقت شکیباییم ما

شمع سان در سوختنها پای بر جاییم ما

کس زحال تیره روزان جنون آگاه نیست

همچو شب در خود نهان از جوش سوداییم ما

می رویم از خویشتن چون شمع با بال نگاه

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه