شب وصل است و نبود آرزو را دسترس اینجا
که باشد دشمن خمیازه، آغوشِ هوس اینجا
چو بوی گل گرفتارم به رنگِ الفتی، ورنه
گشادِ بال پرواز است هر چاک قفس اینجا
سراغ کاروان ملک خاموشی بود مشکل
به بوی غنچه همدوش است آواز جرس اینجا
دل عارف چو آیینه بساط روشنی دارد
که نقش پای خود را گم نمیسازد نفَس اینجا
تفاوت میفروشد امتیازت ورنه در معنی
کمال عشق افزون نیست از نقص هوس اینجا
غم مستقبل و ماضیست کان را حال مینامی
نقابی در میان است از غبار پیش و پس اینجا
غبار خاطر تیغات چرا شد کوچهٔ زخمم
که جز خونابهٔ حسرت نمیباشد عسس اینجا
نیندازد ز کف بحر قبولش جنس مردودی
به دوش موج دارد نازبالش خار و خس اینجا
درین ره نقش پا هم دارد از امید منشوری
نبیند داغ محرومی جبین هیچکس اینجا
چه امکان است از خال لبش خط سر برون آرد
ز نومیدی نخواهد دست بر سر زد مگس اینجا
غبار ما، همان باد فنا خواهد ز جا بردن
چه لازم چون سحر منت کشیدن از نفس اینجا
نه آسان است صید خاطر آزادگان بیدل
ز شوق مرغ دارد چاکها جیب قفس اینجا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره شب وصل و آرزوهای ناکام است. شاعر از بین رفتن آرزوها و مشکلات عشق میگوید و احساس تنهایی و حسرت را بیان میکند. او در جستوجو برای آرامش و سکون بوده، اما موانع و دردهای گذشته او را آزار میدهد. همچنین به تضادهای عشق و هوس، غمهای گذشته و آینده، و تلاش برای رهایی از قفس محدودیتها اشاره میکند. در نهایت، به دشواریهای رابطه و آزادی در عشق پرداخته و بیان میکند که دستیابی به این عشق آسان نیست.
هوش مصنوعی: در این شب که به وصال رسیدهایم، آرزوها در دسترس نیست. اینجا در جایی که دشمن به خمیازه کشیده، آغوش هوس در انتظار است.
هوش مصنوعی: در اینجا احساس میکنم که عطر گل مرا به رنگ عشق و علاقهاش اسیر کرده است. اما اگر این عشق و علاقه نبود، به راحتی میتوانستم از قفس زندگیام بیرون بروم و به پرواز درآیم.
هوش مصنوعی: بیصدا بودن سفر کاروان سخت است، حتی با بوی گل، صدای جرس در اینجا همنواست.
هوش مصنوعی: دل عارف مانند یک آیینه است که نور و روشنی را به خود جذب میکند و تصویر خود را به خوبی نشان میدهد. او به گونهای است که هر پیشنهادی و اثر نفسی که بر او مینشیند، نمیتواند آثاری از خود بر جای بگذارد و هوشیارانه از آنها عبور میکند.
هوش مصنوعی: تفاوتی که در عشق وجود دارد، در واقع امتیازی است که به دست میآید؛ در غیر این صورت، عشق واقعی از نقصهای هوس فراتر نیست.
هوش مصنوعی: غم و اندوهی که به آینده و گذشته مربوط میشود، همواره بر زندگی ما سایه میاندازد. ما به اشتباه به زمان حال نگاه میکنیم، در حالی که حقیقتاً میان دو زمان سابق و آینده، غباری از نگرانیها و مشکلات وجود دارد که ما را از درک واقعیت واقعیمان بازمیدارد.
هوش مصنوعی: چرا فکر من به خاطر تیغ تو به زخمهای من تبدیل شده که فقط حسرت و اندوه در آن جریان دارد؟ اینجا نگهبانی از دردهای من نمیگذرد.
هوش مصنوعی: در اینجا به این اشاره شده که در دریای پذیرش، کسی هیچ چیزی را که مورد قبول نیست، نخواهد پذیرفت و فقط اجازه میدهد که چیزهای باارزش و خاص وارد شوند. اما در این محیط، چیزهایی نامطلوب و آزاردهنده همچون خار و خس نیز وجود دارد که بر زحمت و چالشهای این مسیر تأکید میکند.
هوش مصنوعی: در این راه، حتی اثر پا نیز بیانگر امیدی است که کسی نمیتواند درد محرومیت را بر پیشانی دیگران مشاهده کند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که نشانی از زیبایی لب او پیدا شود؟ مگس به خاطر ناامیدی دیگر دست به سر نمیزند و اینجا نمیماند.
هوش مصنوعی: غبار ما همانند بادی است که ما را به نیستی خواهد برد؛ بنابراین چه نیازی است که همچون سحر، از نفس خود انتظار داشته باشیم؟
هوش مصنوعی: صید دل آزادگان کار سادهای نیست، زیرا دل آنها همچون پرندگان است که به خاطر شوق و علاقهای که دارند، آسیبپذیر میشوند و در این قفس گرفتار میآیند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.