صفحهٔ هستی شرر تاراج آهی میکنم
یک نگه سیر چراغان جلوهگاهی میکنم
تا غبار من به ناز آسمانی پر زند
مشت خاکی هست نذر شاهراهی میکنم
آنقدر واماندهٔ عجزم که مانند هلال
سیر ابرو تا جبین در عرض ماهی میکنم
دوری مقصد به این نیرنگ هم میبوده است
کز خیال پر به خود هم اشتباهی میکنم
هیچکس را جز حیا در جلوهگاهش بار نیست
چشم میگردد عرق تا من نگاهی میکنم
در طریق عجز همدوشم به وضع آبله
سر به پایی میگذارم قطع راهی میکنم
گر بهشتم مدعا میبود تقوا کم نبود
امتحان رحمتی دارم گناهی میکنم
دوستان معذور کز سر منزل وضع شعور
بس که دورم یاد خود هم گاهگاهی میکنم
اینقدر هم مشرب گرداب غفلت داشتهست
در محیط از جیب خویش ایجاد چاهی میکنم
قامت پیری سرم در دامن زانو شکست
شوق پندارد خیال کجکلاهی میکنم
بس که چون صبحم تنک سرمایه افتادهست شوق
میدرم صد جیب تا اظهار آهی میکنم
بیدل از سیر بهارستان امکانم مپرس
بس که رنگم میپرد هر سو نگاهی میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر است که به تأمل در زندگی و وجود خود میپردازد. او از حالت ناامیدی و حیرت خود صحبت میکند و در تلاشی برای برقراری ارتباط با زیباییهای زندگی، خود را غرق در غفلتها و مشکلات میبیند. شاعر همچنین از دوری از مقاصد والای انسانی و اینکه چگونه به خاطر خطاهایش دچار عذاب وجدان میشود، سخن میگوید. او از پیری و محدودیتهای زندگی نیز صحبت میکند و به شوق و آرزوهایی که در دل دارد، اشاره میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که زیباییهای دنیا و احساساتش را میبیند، اما رنگ و روح آن به شدت تحت تأثیر غفلتها و مشکلات قرار دارد.
هوش مصنوعی: در دنیای وجود، با یک نگاه شعلههایی را به آتش میزنم و جلوهای زیبا و روشن ایجاد میکنم.
هوش مصنوعی: من تا زمانی که غبار وجودم به زیبایی آسمان پرواز کند، تصمیم دارم که خاک وجودم را نذر راهی بزرگ و مهم کنم.
هوش مصنوعی: من به قدری در هیچ و ناتوانی ماندهام که مانند هلال باریک ابرو، بهسختی میتوانم خود را تا جبین بالا ببرم، همانند نوری کم که به سختی در عرض ماه نمایان است.
هوش مصنوعی: مقصد دوری را به این ترفند میتوان توجیه کرد که از روی خیال و تصور، گاهی خودم هم دچار اشتباه میشوم.
هوش مصنوعی: هیچکس جز خجالت نمیتواند در حضور او شایستگی داشته باشد، وقتی که من نگاهی به او میاندازم، تمام وجودم تحت تأثیر قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: در مسیر ناتوانی، قدم به قدم در کنار هم هستیم. مانند کسی که با پای آسیبدیده به جلو میرود و در این حال، مانع مسیر دیگری میشوم.
هوش مصنوعی: اگر بهشت هدف من باشد، تقوا برای رسیدن به آن کافی نیست. من امتحانهای سختی دارم، اما با این حال، گناهی میکنم.
هوش مصنوعی: دوستانی که به خاطر وضعیت من مرا درک میکنند، به قدری از خانه و زندگیام فاصله گرفتهام که حتی گاهی یاد خودم را نیز میکنم.
هوش مصنوعی: اینقدر در گرداب غفلت و بیخبری غوطهور شدهام که حالا تصمیم دارم از درون خودم چاهی عمیق بسازم.
هوش مصنوعی: من در دامن زانو نشستهام و به پیری خود میاندیشم، و به شوق و خیالی که در ذهن دارم، گویی که در حال انجام کاری عجیب و غریب هستم.
هوش مصنوعی: چرا که صبح زود، با وجود اینکه چیزی برای از دست دادن ندارم، آنقدر شوق و اشتیاق دارم که میتوانم صدها جیب را بشکافم فقط برای اینکه یک آه خالی کنم.
هوش مصنوعی: از من دربارهی زندگی و زیبایی بهاریام نپرس، زیرا با هر نگاهی که به اطراف میاندازم، حس و رنگم از بین میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.