چون شرار کاغذ امشب عیش خرمن میکنم
میزنم آتش به خویش وگل به دامن میکنم
محرم ناموس دردمگریهام بیکار نیست
تا نمیرد این چراغ امداد روغن میکنم
قطرهام عمریست دریا در بغل خوابیده است
تا به یادت غنچهام، ناز شکفتن میکنم
صیقل آیینه دارد ناخنم در کار دل
کز خراش هر الف یک شمع روشن میکنم
گر نباشد جیبم از عریان تنی منظور خاک
سینهای دارم زیارتگاه کندن میکنم
سبحهوارم بیش ازین سعی امل مقدور نیست
بار صد سر زحمت یک رشته گردن میکنم
ساز نومیدی متاع کاروان زندگیست
چون جرس تاگرد دل باقیست شیون میکنم
هم رکاب لالهام از بیدماغیها مپرس
داغ در دل پا در آتش سیر گلشن میکنم
ناله عذر نارساییهای پرواز است و بس
بیپر و بالیست یاد آن نشیمن میکنم
گر به این فرصت چراغ زندگی دارد فروغ
گرهمه خورشید باشم خانه روشن میکنم
قفل مینای من بیدل نوای عیش هست
بر سلامت نوحهٔ درد شکستن میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و درونی شاعر است که در آن به مشکلات، غمها و تردیدهای زندگی پرداخته است. شاعر میگوید که با وجود درد و رنج، سعی میکند با ایجاد زیبایی و عشق در زندگی خود، آتش امید را بسوزاند. او از گریه و اندوه درونی خود میگوید و تلاش میکند تا در مواجهه با مشکلات، نور و روشنایی را به وجود آورد. همچنین، اشاره به تلاشهایش برای شکفتن و زنده نگهداشتن یاد و خاطرات عاشقانه دارد. در نهایت، او نیز به امید و تلاش برای زندگی بهتر تأکید میکند و نشان میدهد که حتی در سختیها، جستجو برای شادی و روشنایی ادامه دارد.
هوش مصنوعی: امشب میخواهم مانند شعلهای از کاغذ، لذت ببرم و با ایجاد آتش در وجود خود، زندگی را با شادی و زیبایی تزئین کنم.
هوش مصنوعی: من در این زمان که گرفتار دردم هستم، کسی را دارم که به من کمک میکند و بیکار نیست. تا زمانی که این چراغ امید روشن است، من تلاش میکنم و برای آن پشتکار دارم.
هوش مصنوعی: من مانند یک قطرهام که سالهاست در آغوش دریا قرار گرفتهام و منتظر هستم تا به یاد تو، گل ناز و زیبایی را بشکفم.
هوش مصنوعی: ناخن من چون چاقو به آیینهای میزند تا دل را صیقل دهد و از هر زخمی که به وجود میآورد، یک شمع روشن میکند. این یعنی هر درد و رنجی که به دل میرسد، میتواند به روشنی و آگاهی تبدیل شود.
هوش مصنوعی: اگر جیبم خالی باشد و هیچ ندارم، اما از دل برهنهام به خاک سینهام عشق و ارادت دارم که به مانند زیارتگاه، آن را با اشتیاق تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: من به اندازهی بیشتری در تلاش نیستم، چون توانایی من همین قدر است. بار سنگین زحمت را به نحوی با یک رشته به گردن میآویزم.
هوش مصنوعی: زندگی همچون کاروانی است که در آن ناامیدی به عنوان وسیلهای در دست ما قرار دارد و مانند صدای جرس که وقتی کاروان در حال حرکت است به گوش میرسد، این دلتنگی و غم نیز با دل ما همراه است و من در این حال به شیون و ناله میپردازم.
هوش مصنوعی: من همسفر لاله هستم، اما از بیخیالیهایشان نپرسید. دلم پر از آتش است و در حالی که پا در آتش دارم، باغ گل را میچرخانم.
هوش مصنوعی: ناله من تنها به خاطر ناتوانی در پرواز است و دیگر هیچ. بیپر و بال، یاد آن خانه را در دل دارم.
هوش مصنوعی: اگر در زندگی این فرصت را داشته باشم که روشنی و روشنایی ایجاد کنم، حتی اگر به اندازه همه خورشیدها هم نور داشته باشم، خانهام را روشن میکنم.
هوش مصنوعی: قفل مینای من باز نیست و بیدل، صدای لذت و شادی را به خاطر سلامتیام میخواند، اما من در عوض، غم و اندوه شکستن را میسرایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در قفس از هر نسیمی عیش گلشن میکنم
چشم یعقوبم، چراغ از باد روشن میکنم
تنگ میآید به چشم من فضای روزگار
بر جهان گویی نگاه از چشم سوزن میکنم
رفته از آشفتگی فکر لباس از خاطرم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.