بعد ازین در گوشهٔ دل چون نفس جا میکنم
چشم میپوشم جهانی را تماشا میکنم
زان دهان بینشان هرگاه میآیم به حرف
بر لب ذرات امکان مهر عنقا میکنم
تا چه پیش آید چو شمعم زین شبستان خیال
صیقل آیینه زان نقش کف پا میکنم
مدعای دل به لب دادن قیامت داشتهست
رو به ناخن میتراشم کاین گره وا میکنم
بیتمیزی کفر و اسلامم برون آوردهاند
هرچه باشد بس که محتاجم تقاضا میکنم
نقد فطرت اینقدر مصروف نادانی مباد
خانه بازار است من در پرده سودا میکنم
از چراغ دیدهٔ خفاش میگیرم بلد
تا سراغ خانهٔ خورشید پیدا میکنم
چون گهر خودداریام تاکی در ساحل زند
دست میشویم ز خویش و سیر دریا میکنم
برکه نالم از عقوبتهای بیداد امل
آه از امروزی که صرف فکر فردا میکنم
نالهٔ دردی گر از من بشنوی معذور دار
غرقهٔ توفان عجزم دست بالا میکنم
بیدل از سامان مستیهای اوهامم مپرس
دل به حسرت میگدازم می به مینا میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و تفکرات خودش میپردازد. او در دلش جایی برای نفس کشیدن و تماشا کردن جهان مییابد. با اشاره به قدرت کلام و تأثیر آن بر عشق و دوستی، از افکار و آرزوهای خود سخن میگوید. شاعر به مفهوم وجودی و کاوش در وجود خود اشاره میکند و بیان میکند که دلش دچار کشمکش بین کفر و ایمان است. او از نادانی و مشکلات زندگی گلایه میکند و به جستوجوی حقیقت و روشنایی میپردازد. در نهایت، او به عشق و حسرتهایش اشاره کرده و از دردی که به واسطه اوهام و آرزوها دارد، مینالد. به طور کلی، شعر نشاندهنده تلاش برای رسیدن به فهم و روشنایی در میان ابهامات و دردهای زندگی است.
هوش مصنوعی: پس از این، در عمق دل خود مانند نفس جا میزنم و با چشمپوشی از هر چیز، به تماشای جهان میپردازم.
هوش مصنوعی: هر وقت به سخن آن دهان بینشان نزدیک میشوم، میخواهم عشق و محبت را در دل ذرات وجود جاری سازم.
هوش مصنوعی: من نمیدانم که در این شب تار چه بر من خواهد گذشت، اما با وجود این، مانند شمعی روشن در این فضا، به آرزوی زیبایی و روشنی افکارم ادامه میدهم و سعی میکنم از آثار خود برای دیگران نمایان سازم.
هوش مصنوعی: دلباختهام و به عشق خودم میخواهم اعتراف کنم. با حوصله و دقت، ناراحتیها و مشکلات را از خود دور میکنم تا بتوانم به آزادی و روشنی برسم.
هوش مصنوعی: بیتفاوتی به مرزهای دین و کفر، همه چیز را از من دور کرده است؛ چون به شدت نیازمندم، از بقیه خواستهام تا کمک کنند.
هوش مصنوعی: هرگز نباید به قضاوت و نقد ذات انسانی وقت خود را هدر دهی؛ زیرا دنیای مادی پر از شلوغی و معاملات است، و من در درون خود به افکار و آرزوهایم مشغولم.
هوش مصنوعی: از دیدگاه و تجربهٔ کمنور خفاش بهره میبرم تا بتوانم به سوی روشنی و جایی که خورشید در آن است، هدایت شوم.
هوش مصنوعی: به خاطر ارزش و زیباییای که در وجود خود دارم، تا کی میخواهم در کنار ساحل تنها بمانم؟ باید از خودم فاصله بگیرم و به عمق دریا بروم.
هوش مصنوعی: برکهای از ناراحتیهای ظلم و ستمی که بر من رفته، آهم به خاطر روزی است که صرف فکر کردن به آینده میکنم.
هوش مصنوعی: اگر صدای نالهٔ من را شنیدی، مرا ببخش؛ چرا که در میان مشکلات و وحشتهایی که دارم، نمیتوانم به خودم مسلط شوم و فقط دستم را بالا میبرم.
هوش مصنوعی: از احوالات خیالی و مستیهای خودم نپرس، چون دل در حسرت میسوزاند و من مشغول نوشیدن شراب از مینا هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باز عید آمد بغل گیری مینا میکنم
از کجا یاری چو او خون گرم پیدا میکنم
پندگویان کهنه دیوارند و من سیلابشان
منعشان تا چند باید، رو به صحرا میکنم
همچو خار پا به جای خود کسی نگذاردم
[...]
در سماع بیخودی چون دست بالا میکنم
کوچهها در رود نیل چرخ پیدا میکنم
با سویدای دل از سیر فلکها فارغم
گردش پرگار در مرکز تماشا میکنم
طور را گستاخی موسی بیابان مرگ کرد
[...]
ای طرب وجدی که باز آغوش گل وامیکنم
بعد سالی چون بهار این رنگ پیدا میکنم
چار دیوار توّهم سدّ راه شوق چند
کعبهای دارم به پیش، آهنگ صحرا میکنم
ساقی بزم نشاط امروز شرم نرگسی است
[...]
زآتش عشق تو در هرجا که مأوا میکنم
همچو بوی عود خود را زود رسوا میکنم
کمفضایی بین که مثل غنچه در گلزار دهر
همچو گل میپاشم از هم گر دلی وا میکنم
بیکسم چندانکه جسم خویش میکاهم چو نی
[...]
روزگاری شد که من تقلید دنیا می کنم
سینه پرشور و فغان سر پر ز سودا می کنم
اهل دنیا را درین دنیا تماشا می کنم
همچو موسی روی خود در طور سینا می کنم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.