کو فضایی که نفس را ز دل آزاد کنم
خانه تنگ است برون آیم و فریاد کنم
شرم بیحاصلی عمر نمی ساز نکرد
تا جبینی ز ندامت عرق آباد کنم
بر نمیداردم از خاک تلاشی که مراست
نردبانی مگر از آبله ایجاد کنم
قابلیت گل سرمایهٔ استعداد است
رنگ کو تا طرف سیلی استاد کنم
گر خموشی دهدم صلح به جمعیت دل
ما و من پیشکش تهمت اضداد کنم
نام عنقا بنشان به که نگردد ممتاز
بر نگین زین دو نفس عمر چه بیداد کنم
عالمی چشم به ویرانی من دوخته است
به که بر سر فکنم خاک و دلی شاد کنم
تاب محرومی پرواز ندارم ور نه
بال و پر بشکنم و خانهٔ صیادکنم
بی خزان است بهار چمنستان خیال
هر چه پیش آید از آن بگذرم و یاد کنم
هر قدم در ره او کعبه و دیر دگر است
آه یک سجده جبین خشت چه بنیاد کنم
بیدل از ما و تو حیران حساب غلطم
من نویسم به دل و بر سر آن صاد کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و درونی شاعر است که به دنبال رهایی از سختیها و تنگناهای زندگی است. او از احساس شرم بابت عمر بیثمرش صحبت میکند و تلاش میکند راهی برای اصلاح و تغییر پیدا کند. شاعر به نارضایتی از وضعیت خود اشاره میکند و میگوید که به دنبال بهبود و پیشرفت است، اما در عین حال، احساس میکند که برخی محدودیتها مانع از رشد و پرواز او میشوند. همچنین، او به زیباییهای خیالی اشاره میکند که در دل دارد و میخواهد با سجده و دلسپاری به خداوند، خود را خارج از تنگناها آزاد کند. به طور کلی، شعر نشاندهنده تنهایی و آشفتگی در جستجوی معنای زندگی و راهی به سوی آرامش است.
هوش مصنوعی: به دنبال جایی میگردم که بتوانم روح و احساساتم را از دل خود آزاد کنم. خانهام تنگ و محدود است و احساس میکنم باید بیرون بروم و فریاد بزنم.
هوش مصنوعی: عمر بیفایدهام باعث شد که احساس شرمساری کنم و تا کنون نتوانستهام به خودم افتخار کنم. حال میخواهم با یادآوری ندامت و پشیمانی، عرق عذاب و ندامت را بر پیشانیام بنشانم.
هوش مصنوعی: من برای دستیابی به موفقیت و پیشرفت نیازی به تلاشی از ریشه و خاک ندارم، بلکه تنها با ایجاد یک راه درست میتوانم به جلو بروم.
هوش مصنوعی: سرمايهٔ استعداد مثل گل است و من باید به آن رنگی بدهم تا بتوانم آن را به بروز برسانم و از آن به درستی بهرهبرداری کنم.
هوش مصنوعی: اگر ساکت بمانم، میتوانم به آرامش و همدلی دلهای جمعیت کمک کنم، اما اگر سخن بگویم، ممکن است به خودم آسیب بزنم و با انتقادهای دیگران روبرو شوم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به زیبایی و نایابی چیزی اشاره میکند که نامی بزرگ و خاص دارد. او به این فکر میکند که نمیخواهد به خاطر گذر زمان و ناپایداری زندگی، آن نام را به سادگی فراموش کند. شاعر از این موضوع ناراحت است که چگونه ممکن است ارزشمندی و زیبایی ماندگار وجودش به خاطر گذر عمر از بین برود. این گفتهها به نوعی تجلی حسرت و پشیمانی از گذران زمان و تأثیر آن بر وجود و هویت فردی است.
هوش مصنوعی: یک نفر به ویرانی من نگاه میکند و منتظر است که من خاک بر سر خود بریزم و دلی را شاد کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر محدودیتهایی که دارم نمیتوانم پرواز کنم، اما اگر فرصت داشتم، پر و بالم را میشکستم و زندگیام را به تغییر میآوردم.
هوش مصنوعی: بهار چمنستان خیال، همیشه زیبا و سرسبز است. هرچیزی که در مسیر زندگی ام پیش بیاید، از آن عبور میکنم و تنها به یاد زیباییها میافتم.
هوش مصنوعی: هر قدمی که در مسیر او بردارم، همانند کعبه و معبدی دیگر است. آه، با یک سجده، آیا میتوانم به جای این خشتها، بنیاد جدیدی بنا کنم؟
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس سردرگمی و عدم اطمینان است. شاعر از رابطه خود با دیگران و از confusion ناشی از آن صحبت میکند. او از تجربیات خود مینویسد و به نوعی میخواهد به دل خود تکیه کند و بر روی آن تاکید کند. این اشاره به تلاش برای فهمیدن و حساب کردن شرایطی است که در آن قرار دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گرنه از وصل تو در هجر گهی یاد کنم
به چه تقریب دگر خاطر خود شاد کنم
کودک مکتب عشقم بجفا خوش دارم
هرگز اندیشه کی از سیلی استاد کنم
گر ز جور تو خموشم ز شکیبائی نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.