گنجور

 
بیدل دهلوی

ز بس صرف ادب پیمایی عجز است احوالم

به رنگ خامه لغزشهای مژگان ‌کرده پامالم

کف خاکم‌، غبار است آبروی دستگاه من

به توفان می‌روم تا گل ‌کند آثار اقبالم

نظرها محرم نشو و نمای من نمی‌باشد

نهال ناله‌ام آن سوی عرض رنگ می‌بالم

همان بهتر که پیش از خاک‌گشتن بی‌نشان باشم

دماغ شهرت عنقا ندارد ریزش بالم

به رنگی آب می‌گردم ز شرم خودنماییها

که سیلابی‌ کند در خانهٔ آیینه تمثالم

چو گل تا زبن چمن دوری به ‌کام ساغرم خندد

به زیر خاک باید رنگها گرداند یک سالم

دلی ‌کو تا به ‌درد آید ز عجز مدعای من

نفس شور قیامت می‌کند انشا و من لالم

ز اوضاعم چه می‌پرسی ز اطوارم چه می‌خواهی

به حسرت می‌تپم جان می‌کنم این است اعمالم

ز تأثیر فسونهای محبت نیستم غافل

به‌ گوشم می‌رسد آ‌وازها چندانکه می‌نالم

شرار کاغذم عمریست بال افشاند و عنقا شد

تمنا همچنان پرواز می‌بیزد به غربالم

ز سازم چون نفس غیر از تپش صورت نمی‌بندد

چه امکان دارد آسودن دل افتاد‌ست دنبالم

ندامت توأم آگاهی‌ام گل می‌کند بیدل

چو مژگان دست بر هم سوده‌ام تا چشم می‌مالم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بیدل دهلوی

همین شعر » بیت ۴

همان بهتر که پیش از خاک‌گشتن بی‌نشان باشم

دماغ شهرت عنقا ندارد ریزش بالم

طغرل احراری

چه خوش گفتست طغرل شاه اورنگ سخن بیدل

دماغ شهرت عنقا ندارد ریزش بالم

بیدل دهلوی

تحیر سوخت پروازم فسردن کرد پامالم

به زیر آسمان در بیضه خون شد شوخی بالم

نه پروازم پر افشانی‌، نه رفتارم قدم سایی

غباری در شکست رنگ دارم‌،‌گردش حالم

تمنایی نمی‌دانم‌، تو لایی نمی‌فهمم

[...]

حزین لاهیجی

ز بس دارد غم آن گل عذار آشفته احوالم

گشاید جوی خون از دیدهٔ آیینه، تمثالم

ز تاثیر گرفتاری، تبی در استخوان دارم

که می سوزد در و بام قفس را سودن بالم

مگر آید ز فیض همّت آزادگان کاری

[...]

خالد نقشبندی

ز چنگ این سپهر چنگ پشت چنگ سان نالم

مکن عیبم که قامت گشته از نیرنگ آن نالم

ز بی مهری و بدعهدی این گردون دون پرور

ز سفاکی و دم سردی این خونخواره عالم

یکی دوزخ شرر آه هویدا شد پی مردم

[...]

حکیم سبزواری

اگر فرزانهام بهرچه از زلفت در اغلالم

اگر دیوانهام چون بی نصیب از سنگ اطفالم

دل من نی همین زان ماه مهر آسا نیاساید

غمی از نورسد هر دم از این چرخ کهن سالم

ندارم شوق پرواز گلستان ماهم آوازان

[...]

ادیب الممالک

مطاعا، مشفقا تا چند غفلت داری از حالم

ببین دور از درت گیتی پریشان کرده احوالم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه