گنجور

 
بیدل دهلوی

تا دربن‌گلزار چون شبنم‌گذر داریم ما

باده‌ای در جام عیش از چشم تر داریم ما

سهل نبود در محیط دهر پاس اعتبار

آبرویی چون‌گهر همراه سر داریم ما

چون صداهرچند در دام‌قس وامانده‌ایم

از شکست خاطر خود بال وپر داریم ما

کی به سیل‌گفتگو بنیاد ماگیرد خلل

کوه تمکین خانه‌ای ازگوش‌کر داریم ما

کس به‌تیغ سرکشی باما نمی‌گردد طرف

اززمینگیری چو نقش پا سپر داریم ما

شعلهٔ ما فال خاکستر زد و آسوده شد

ای هوس بگذر، سری درزیرپر داریم‌ما

رنگ‌ما از خاکساری برنمی‌دارد شکست

چون علم‌،‌گردی ز میدان ظفر داریم ما

از دل گرمی توان درکاینات آتش زدن

ساز چندین‌گلخنیم ویک شرر داریم ما

ناله‌را ای دل به‌بادغم مده‌این رشته‌ای‌ست

کزپی شیرازهٔ لخت جگر داریم ما

فتنه‌ها از دستگاه زندگی‌گل کردنی‌ست

از نفس‌، صبح قیامت در نظر داریم ما

می‌رسیم آخر همان تا نقش پای خود چوشمع

گر سراغ رنگهای رفته برداریم ما

بیدل اندر جلوه‌گاه چین ابروی کسی

کشتی نظاره در موج خطر داریم ما

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
بیدل دهلوی

بسکه از ساز ضعیفی‌ها خبر داریم ما

چنگ می‌گردیم اگر یک ناله برداریم ما

عاشقان را صندل آسودگی دردسرست

تا به سر، دردی نباشد، دردسر داریم ما

ازکمال ما م‌می‌پرسی‌که چون آه حباب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
طغرل احراری

از هجوم اشک بر دریا گذر داریم ما

ریشه نخل امید از چشم تر داریم ما

بس که باشد جنس ما را گرمی بازار غم

گوییا دکانی از سنگ شرر داریم ما!

رهروان عشق را زاد دگر در کار نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از طغرل احراری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه