تا می ز جام همت بد مست میکشم
جز دامن تو هر چه کشم دست میکشم
عنقا شکار کس نشود گرچه همت است
خجلت ز معنییکه توان بست میکشم
قلاب امتحان نفس در کشاکش است
زین بحر عمرهاست همین شست میکشم
ممتاز نیست عجز و غرورم ز یکدگر
چون آبله سری که کشم پست میکشم
دل بستنم بهگوشهٔ آن چشم صنعتی است
تصویر شیشه در بغل مست میکشم
خاکستر سپند من افسون سرمه داشت
دامان نالهای که ز دل جست میکشم
جز تحفهٔ سجود ندارم نیاز عجز
اشکم همین سری به کف دست میکشم
چون صبح عمر هاست درین وادی خراب
محمل بر آن غبار که ننشست میکشم
بیدل حبابوار به دوشم فتاده است
بار سریکه تا نفسی هست میکشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر احساسات و تجربیات عمیق شاعر را درباره عشق، آرزو و مبارزه با مشکلات زندگی بیان میکند. شاعر تلاش میکند با استفاده از تمثیلها و تصاویری عمیق، عدم تحقق آرزوها و موانع را توصیف کند. او از دردی ناشی از عدم دسترسی به معشوق و احساس ناامیدی صحبت میکند، در حالی که همچنان شجاعت و اراده را در تلاش برای ادامه زندگی و بیان احساساتش حفظ کرده است. در این مسیر، به عجز و قدرت درونی خود اشاره میکند و در پایان بر اهمیت عشق و زیباییهای آن تأکید میورزد.
هوش مصنوعی: من از جام همت خود، به شدت مست میشوم و جز دامن تو، هر چه دیگری هم که ببرم، نمیتوانم دست بکشم.
هوش مصنوعی: پرندهای افسانهای وجود دارد که هیچکس نمیتواند آن را شکار کند، هرچند که تلاش و کوشش برای به دست آوردن آن وجود دارد. من از مفهوم و معنایی که میتوانم به دست بیاورم شرمندهام و آن را مانند یک بار سنگین بر دوش میکشم.
هوش مصنوعی: زندگی با چالشها و امتحانهایی روبهروست که به نوعی در کشمکش و مبارزهای همیشگی است. من در این جریان، تنها از این چالشها عبور میکنم و تلاش میکنم بر مشکلات فائق آیم.
هوش مصنوعی: عجز و غرور من چندان تفاوتی با یکدیگر ندارند، همانطور که یک آبله روی سر نمیتواند خودش را از پستی نجات دهد.
هوش مصنوعی: توجه من به گوشه آن چشمان زیباست که مانند شیشهای در دستانم به نظر میرسد و حالتی مست و سرمست مرا به وجد میآورد.
هوش مصنوعی: خاکستر نیروی عشق من قدرتی سحرآمیز دارد، و در دل من نالهای وجود دارد که از عمق احساساتم برمیخیزد.
هوش مصنوعی: من تنها چیزی که میتوانم به عنوان هدیهٔ خودم به تو تقدیم کنم، سجدهام است. من در حالتی از ناتوانی قرار دارم و اشکهایم گواهی بر این حالتی است که به دستانم خیره شدهام.
هوش مصنوعی: وقتی صبح زندگیام در این وادی خراب فرا میرسد، بار را بر دوش میگذارم و به جلو میروم، حتی اگر غبار و سختیها به روی من نشسته باشد.
هوش مصنوعی: من در زندگی همچون حبابی هستم که بار سنگینی بر دوش دارم، و این بار را تا زمانی که نفس میکشم، با خود حمل میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.