از ضعف بسکه در همه جا دیر میرسم
تا پای خود چو شمع به شبگیر میرسم
وهم علایق از همه سو رهزن دل است
پا درگل خیال به صد قیر میرسم
برنقش پای شمع تصور حنا مبند
من رنگها شکسته به تصویر میرسم
رنگ بنای صبح ز آب وگل فناست
بر باد میروم که به تعمیر میرسم
از کام حرص لذت طفلی نمیرود
دندان شکسته باز پی شیر میرسم
بگذار چون سحر فکنم طرح فرصتی
گرد رمی ز دور نفسگیر میرسم
خواب عدم فسانهٔ هستیشنیده است
شادمکزین بهانه به تعبیر میرسم
چون شمع رنگم از چه بهارآفریده است
کز هر نگه به صد گل تغییر میرسم
از نارسایی ثمر خام من مپرس
تا رنگ زرد نیز همان دیر میرسم
آسان نمیرسد به تسلی جنون من
چون ناله رفته رفته به زنجیر میرسم
ای قامت خمیده دو گام آرمیده رو
من هم به تو همین که شدم پیر میرسم
همدم چو فرصت از دو جهان قطع الفت است
بر هر چه میرسم دم شمشیر میرسم
بیدل همین قدر اثرم بس که گاهگاه
بر گوش ناسخن شنوان تیر میرسم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به ضعف و تاخیر در رسیدن به اهدافت و خیالات میپردازد. شاعر از مشکلات و چالشهای زندگی سخن میگوید که موجب شدهاند تا در هر موردی دیر به نتیجه برسد. او به شباهتهای خود با شمع اشاره میکند و بیان میکند که باوجود رنگهای گوناگون و زیباییهای ظاهری، درونش ترس و نگرانیهای زیادی وجود دارد. همچنین به حرص و لذتهای زودگذر اشاره دارد و به این فکر میکند که چگونه میتواند از فرصتها استفاده کند. شاعر از نارساییها و تلخیهای زندگی سخن میگوید و از گذر زمان و تأثیر آن بر روی خود نگران است، اما در عین حال امید خود را برای رسیدن به حقیقت و معنا از دست نمیدهد. در نهایت، او در تلاش است تا به خودشناسی و درک عمیقتری از زندگی برسد.
هوش مصنوعی: به دلیل ضعفی که دارم، در هر جا دیر به مقصد میرسم، تا جایی که همچون شمعی در انتهای شب به تدریج نزدیک میشوم.
هوش مصنوعی: افکار و تمایلات گوناگون از هر طرف دل را آزار میدهند و در دنیای خیالات خود به سختی میتوانم به جایی برسم.
هوش مصنوعی: بر روی طرحهای پای شمع، خیال حنا نداشته باش. من با رنگهای شکسته به تصویر میآیم.
هوش مصنوعی: صبح با رنگهای زیبا و نابش، نشانهای از گذرای دنیا و فناست. من در حال حرکت به سوی آنچه که ادراک میکنم هستم، تا به جایی برسم که به ساختن و بهبود فضا کمک کنم.
هوش مصنوعی: هرگز از خواستههای بیپایان و حرص و طمع دور نمیشوم و مثل بچهای که به دنبال شیر است، به جستجویِ لذت و خواستههایم ادامه میدهم، حتی اگر شکستها یا مشکلاتی را تجربه کرده باشم.
هوش مصنوعی: اجازه بده تا مانند سپیدهدم، فرصتی را ترتیب دهم که به آرامی به سوی هدفم برسم، و از دور به زیبایی و تازگی زندگی نفسی تازه کنم.
هوش مصنوعی: خواب مرگ داستان وجود را شنیده و من از این بهانه خوشحالم که به تعبیر و حقیقت میرسم.
هوش مصنوعی: من به مانند شمعی هستم که بهار مرا شکل داده است و از هر نگاه دیگران به من، به جلوههای مختلفی شبیه گل تغییر میکنم.
هوش مصنوعی: از نارسایی و بیتجربگی من سوال نکن، چرا که تا زمانی که به کمال برسم، ممکن است هنوز زمان زیادی بگذرد و به نتیجه نرسم.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به آرامش در جنون من، کار آسانی نیست. مثل نالهای که به تدریج به زنجیر تبدیل میشود، من نیز به این وضع گرفتار شدهام.
هوش مصنوعی: ای کسی که قامتت خمیده است و دو قدم استراحت کردهای، من هم میخواهم به تو بگویم که به محض اینکه پیر شدم، به تو میرسم.
هوش مصنوعی: هرگاه که فرصت از دو جهان جدا شود و ارتباطم با دیگران قطع گردد، در هر جایی که باشم، با تندی و شدت عمل میکنم.
هوش مصنوعی: بیدل میگوید که آنچه از او باقی مانده، فقط این است که گاهی اوقات صدای سخن ناپسند را میشنود و به آن واکنش نشان میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.