ز سودای چشم تو تا کام گیرم
دو عالم فروشم دو بادام گیرم
شهید وفایم ز راحت جدایم
نه مردم به ذوقی که آرام گیرم
سیه مست شهرت نیام ورنه من هم
چو نقش نگین صبح در شام گیرم
ز بس همتم ننگ تزویر دارد
محالست اگر دانه در دام گیرم
چنین کز طلب بینیاز است طبعم
گدا گر شوم ترک ابرام گیرم
چوشبنم چه لافم به سامان هستی
مگر از عرق صورتی وام گیرم
درین انجمن مشرب غنچه دارم
زنم شیشه بر سنگ تا جامگیرم
زمانی شود خواب عیشم میسر
که چون نقش پا سایه بر بام گیرم
کمند نفس حرص صیاد عنقاست
به این نارسایی مگر نام گیرم
جهان نیست جز اعتبار من و تو
تو تحقیق دان گر من اوهام گیرم
تجاهل سر و برگ هستی است بیدل
همه گر وصالست پیغام گیرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و آرزوهای خود صحبت میکند و میگوید که برای چشمِ محبوبش تمام دنیا را میفروشد. او به وفای عشقش اشاره دارد و از جدایی و دوری رنج میبرد. شاعر حس میکند که اگرچه در ظاهر به آرامش و آسایش میرسد، اما در باطن هنوز درگیر تزویر و فریب است. او به خود میگوید که هرچند در جستجوی عشق و وصال است، اما ممکن است حتی در نهایت نتواند موفق شود و به زندگی بیمعنا دچار شود. در پایان، شاعر به این نکته اشاره میکند که جدایی و ارتباطات در زندگی، اعتبار واقعی ما را تشکیل میدهند. تمام این مفاهیم در بستری از غم و حسرت مطرح میشود.
هوش مصنوعی: از عشق و زیبایی چشمان تو، حتی اگر مجبور شوم همهچیزم را بفروشم، تنها برای به دست آوردن یک بادام کافی است.
هوش مصنوعی: من با جانم وفاداری را آزمایش کردهام و از آرامش دور هستم. نه آنقدر در حالتی هستم که بخواهم بگویم مردم، بلکه در جستجوی آرامش هستم.
هوش مصنوعی: دوری از شهرت و نام و نشان من را به حالتی مانند مستی تبدیل کرده است، وگرنه من نیز میتوانستم همچون نگین صبح که در شب درخشان است، درخشان و شناخته شده باشم.
هوش مصنوعی: به خاطر این که من عزم و ارادهای خالص و بدون فریب دارم، غیرممکن است که در دام فریب گرفتار شوم.
هوش مصنوعی: طبیعت من به قدری بینیاز از آرزوهاست که حتی اگر مانند یک گدا گرفتار شوم، باز هم از دشمنی و جدل دوری میجویم.
هوش مصنوعی: در این عبارت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که در زندگی، هیچ چیز نمیتواند به خودی خود مداوم و پایدار باشد. او از عرق صورت به عنوان نمادی از تلاش و زحمت یاد میکند که برای رسیدن به موفقیت و ساماندهی زندگی لازم است. در واقع، او به این نکته اشاره میکند که تنها با اتکا به زحمتها و تلاشهای شخصی است که میتوان به سامان و دستاوردی دست یافت.
هوش مصنوعی: در این جمع، من گلی دارم و با شکستن شیشه بر روی سنگ، میخواهم جامی پر کنم.
هوش مصنوعی: روزهایی خواهد آمد که بتوانم به آرامش و لذت بپردازم، وقتی که سایهای از لحظات خوش در زندگیام باقی بماند و یادگاری از آنها بر قلبم نقش ببندد.
هوش مصنوعی: نفس آدمی به اندازهای طماع و حریص است که بهدست آوردن چیزهای غیرممكن و نایاب را بهدنبال میکشد، و من نمیتوانم خود را از این نارسایی رها کنم مگر اینکه نامی از آن چیز ببرم.
هوش مصنوعی: جهان تنها ساختهٔ تصور و باورهای من و توست. تو اگر به حقیقت پی ببری، متوجه میشوی که اگر من در دام خیالات باشم، نمیتوانم واقعیت را درک کنم.
هوش مصنوعی: نادیده گرفتن ظاهر و زیباییهای دنیا، در واقع اصل وجود و هستی را تشکیل میدهد. اگر به حقیقت پیوندی دست یابم، میخواهم این پیام را دریافت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.