با سحر ربطی ندارد شام ما
فارغ است از صاف، درد جام ما
دل به طوف خاککویی بستهایم
تکمه دارد جامهٔ احرام ما
گربه امشب حسرت رویکه داشت
روغنگل بخت از بادام ما
از امل دل را مسخرکردهایم
پخته میجوشد خیال خام ما
در حق انصاف ابنای زمان
داد تحسین میدهد دشنام ما
بر حریفان از خموشی غالبیم
گر نباشد بحث ما الزام ما
زین چمنتصویرصبحیگل نکرد
بینفستر از هوای بام ما
درخور رزق مقدر زندهایم
ریشهٔ این دانه دارد دام ما
فقرما را شهرة آفاقکرد
کوس زد در بینگینی نام ما
برنمیآید ز تشویشکسوف
آفتابکشور ایام ما
نور معنی از تضع باختیم
خانه تاریک است ازگلجام ما
غیر رم درکاروان برق نیست
یک خط است آغاز تا انجام ما
نامه بر بال تحیر بستهایم
برکه خواند بیکسی پیغام ما
تا فلک باز است درهای قبول
آه از بیصبری ابرام ما
هر طرف چون اشک بیدل میدویم
تا کجا بیلغزش افتدگام ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاکی از احساسات و تفکرات عمیق شاعر است. او بیان میکند که مسائل و مشکلات زندگیاش با نیروی سحر و جادو مرتبط نیست، بلکه از واقعیتهای تلخ دنیای اطراف نشأت میگیرد. دل او به خاک کوی محبوب بسته شده و آرزوهایش در دنیای مادی غرق شده است. شاعر به نارساییهای زمانه اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه از فقر و کمبودها به شهرتی دست یافته است. در نهایت، او با حسرت و اندوه از اضطرابهای خود و جامعهاش سخن میگوید و میپرسد تا چه زمانی میتواند در این راه ادامه دهد. شعر به خوبی نشاندهنده تضاد بین آرزوها و واقعیتهای زندگی است.
هوش مصنوعی: در این شعر، به نظر میرسد که شاعر میگوید که سحر و روشنایی صبح هیچ ارتباطی با شب و شام ما ندارد. ما از هر گونه شفافیت و روشنی آزاد هستیم و با درد و مشکلات خودمان درگیر هستیم. به عبارت دیگر، شب ما به دور از روشنایی و راحتی است و مشغولیتها و دغدغههای خود را داریم.
هوش مصنوعی: ما دلمان را به سرزمین دوست سپردهایم و در حقیقت، حجاب و لباس پاکی به تن داریم که نشانه وابستگی ما به آنجا است.
هوش مصنوعی: امشب، گربه به خاطر زیبایی که داشت، ناراحت است و بختش را به طور تصادفی از روی بادام ما میگذرد.
هوش مصنوعی: دل ما تحت تأثیر احساسات و رویاهای خام و ناپختهمان قرار دارد و این احساسات به گونهای ما را تسخیر کردهاند. در واقع، فکر و خیال ما هنوز به بلوغ نرسیده و باعث میشود که احساساتمان به شکل غلیظی در وجودمان بجهند.
هوش مصنوعی: در مورد حق و انصاف، مردم این عصر از یک سو ما را تحسین میکنند و از سوی دیگر به ما دشنام میدهند.
هوش مصنوعی: ما در خاموشی خود بر رقبایمان برتری داریم؛ اگر بحثی در کار نباشد، ما هیچ الزامی نداریم.
هوش مصنوعی: در این چمن، صبحی رنگین و زیبا به وجود نیامد، که هوای بام ما از آن نیز بینفستر و ساکتتر است.
هوش مصنوعی: ما به قدر روزی که برایمان مقدر شده زندهایم و زندگیمان وابسته به این نعمتهاست.
هوش مصنوعی: فقر ما باعث شد که نام ما در کل دنیا شناخته شود و در غفلت، صدای ما به گوش همه رسید.
هوش مصنوعی: هیچ کس از نگرانی و دلنگرانی نمیتواند مانع طلوع آفتاب کشور روزگار ما شود.
هوش مصنوعی: نور معنى و مفهوم را از دست دادهایم و به همین خاطر، خانهمان تاریک و بیروح شده است؛ همچنان که خانهای که از خشت و گل ساخته شده، در ظلمت میماند.
هوش مصنوعی: غیر از عشق و محبت در زندگی وجود ندارد و همه چیز از همین نقطه آغاز میشود و به همین جا ختم میشود.
هوش مصنوعی: ما پیامی را به گونهای در دل ماجرای عجیب و غریب قرار دادهایم که مانند پرندهای بر افراز؛ گویی این پیام به جای کسی دیگر، به برکهای میرسد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که آسمان باز است و امکان پذیرش وجود دارد، آه و نالهی ما به خاطر بیصبریام همچنان ادامه دارد.
هوش مصنوعی: من در هر سو همانند اشک یک درد در درون میدوم و نمیدانم قدمهای ما تا کجا بدون اشتباه خواهد رفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاصل آن آمد حقیقت نام ما
پیش حضرت کان بود انجام ما
از شراب نیستی ده جام ما
محو کن از لوح هستی نام ما
یاد کن از ما و از ایام ما
از دل بیصبر و بی آرام ما
شیر یزدان باب ذوالاکرام ما
با امارت زاده ما را مام ما
ای برون ز اندیشه و افهام ما
وز خیال و عقل و وهم خام ما
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.