گنجور

 
بیدل دهلوی

بسکه چون طاوو‌س‌، پیچیده‌ست مستی در سرم

جام‌ها در گردش آید گر به خود جنبد پرم

گرد بادم‌، مستی‌ام موقوف کوه و دشت نیست

هر کجا گردید سر در گردش آمد ساغرم

تازه است از من بهار سنبلستان خیال

جوهر آیینهٔ زانو بود موی سرم

موج بر هم خورده دارد عرض سامان حباب

می‌توان تعمیر دل‌ کرد از شکست پیکرم

وحشت آفاق در گرد سحر خوابیده است

می‌کند خلقی جنون تا من‌ گریبان می‌درم

با خیال جلوهٔ خورشید افتاده‌ست‌ کار

همچو شبنم می‌کند بال از نگه چشم ترم

نیستم بی‌ سعی وحشت با همه افسردگی

بلبل تصویرم و تا رنگ دارم می‌پرم

حیرتم حیرت ز نیرنگ بد و نیکم مپرس

برده است آیینه‌ گشتن در جهان دیگرم

نالهٔ عجزم من و بی‌طاقتیهای محال

اینقدر آتش دل بیمار زد در بسترم

صرفه‌ای آرام نتوان برد در تسخیر من

خس به چشم دام می‌افتد ز صید لاغرم

تا به‌ کی بینم به چشم بسته داغ سوختن

همچو اخگر کاش مژگان واکند خاکسترم

از خط لعل‌ که امشب سرمه خواهد یافتن

می پرد بیدل به بال موج چشم ساغرم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوسعید ابوالخیر

معدن شادیست این معدن جود و کرم

قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم

قطران تبریزی

مهتر شاهان گیتی را همیشه کهترم

گر بخدمت نامدم معذور دارد مهترم

من بدیوان و سرای پادشاه دیگرم

گرچه نگذارد که یک روز از در او بگذرم

هر دو درگه را یکی بینم همی چون بنگرم

[...]

عین‌القضات همدانی

ظاهر شده است اینجا معدن جود و کرم

قبلۀ ما روی دوست قبلۀ هر کس حرم

انوری

گرچه دربستم در مدح و غزل یکبارگی

ظن مبر کز نظم الفاظ و معانی قاصرم

بلکه در هر نوع کز اقران من داند کسی

خواه جزوی گیر آن را خواه کلی قادرم

منطق و موسیقی و هیات بدانم اندکی

[...]

خاقانی

هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون می‌برم

عالمی از عالم وحدت به کف می‌آورم

تخت و خاتم نی و کوس رب هب‌لی می‌زنم

طور آتش نی و در اوج انا الله می‌پرم

هرچه نقش نفس می‌بینم به دریا می‌دهم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه