بس که در هجر تو فرسود از ضعیفی پیکرم
میتوان از موی چینی سایه کردن بر سرم
صد عدم از جلوه زار هستی آن سو میپرم
گر پری از شیشه بیرونست من بیرونترم
مستی حیرت خروشم آنقدر بی پرده نیست
موج می دارد رگ خوابی به چشم ساغرم
جوهر آیینه در مژگان نگه میپرورد
حیرتی دارم که توفان جنون را لنگرم
چون سپندم آرزوها به که در دل خون شود
ورنه تا پر میفشاند ناله من خاکسترم
هیچکس آیینهدار ناتوانیها مباد
انفعال شخص پیداییست جسم لاغرم
هستی من بر عدم میچربد از بیحاصلی
خاک را تر کرد خشکیهای آب گوهرم
کس ندارد زین چمن سامان یک شبنم تمیز
چون بهار از رنگ هر گل صد گریبان میدرم
خاک من صد درد دل توفان غبار تنگی است
حسرت بیمار عشقم ناله دارد بسترم
واعظ هنگامهٔ این عبرت آبادم چو صبح
زخم دل تا چرخ دارد نردبان منبرم
کاش بیدل پیش از آهنگ غرور خودسری
خجلت پرواز چون ابر از عرق ریزد پرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنج و ضعف خود در دوری از محبوب میگوید. او احساس میکند که وجودش تحت تأثیر این هجران به شدت آسیبدیده و هر لحظه این درد را تجربه میکند. شاعری عمیقاً مست از عشق و احساس ناامیدی است و بر این نکته تأکید میکند که هیچکس نمیتواند نابسامانیهای او را درک کند. او در توصیف حال و روزش به تنهایی و عدم معنای زندگی اشاره میکند و آرزوهایش را به خاک و درد تشبیه میکند. در نهایت، تمایل او برای رهایی از این حالت ناامیدی را به تصویر میکشد و حسرت بر خود میزند که ای کاش پیش از غرور خود، خجالت میکشید.
هوش مصنوعی: تا حدی از دوری تو ناتوان و بیرمق شدهام که میتوانم از موی چینی سایهای بر سرم بیفکنم.
هوش مصنوعی: از زیبایی و جلوهگری هستی، به سوی عدم میپروم. اگر پرندهای از شیشه به بیرون آمده باشد، من حتی از آن هم فراتر رفتهام.
هوش مصنوعی: شور و هیجان من به قدری عمیق است که نمیتوان آن را به راحتی بیان کرد. ناشی از حالت خوابآلودگی که در چشمانم به وضوح دیده میشود، همچون موجی درون رگهای من جریان دارد.
هوش مصنوعی: در مژگان تو، زیبایی و جلوهای وجود دارد که مانند یک جوهر در آیینهای درخشان است. این زیبایی باعث شده است که من در حالتی از حیرت و شگفتی به سر ببرم و احساس میکنم که این زیبایی، مانند توفان جنون در درونم زنده است و مرا به حرکت در میآورد.
هوش مصنوعی: آرزوهایم مانند آتش زنده و شعلهور است و بهتر است که این آرزوها به جای به درد و ناراحتی در دل، به آتش شوق و امید مبدل شود. در غیر این صورت، ناله و اندوه من همچون خاکستر بیجان خواهد بود.
هوش مصنوعی: هیچ کس مسئولیت نقاط ضعف و ناتوانیهای ما را بر عهده نمیگیرد؛ این خود ما هستیم که باید بپذیریم که بدن ضعیف و لاغری داریم و این موضوع به خود ما مربوط میشود.
هوش مصنوعی: وجود من بر عدم و نیستی غالب است، زیرا از بینتیجه بودن، خاک را به رطوبت آوردهام و تلخیهای زندگی را با ارزش و زیبایی خود پر کردهام.
هوش مصنوعی: هیچکس در این چمن از شبنم پاک و روشنی برخوردار نیست؛ به همین خاطر، مانند بهار از رنگ هر گل گرفته، من عذاب و رنج بسیار از هر گلی را تحمل میکنم.
هوش مصنوعی: خاک من پر از درد و غبار ناشی از توفانهاست و احساس حسرتی عمیق در دل دارم که به خاطر عشق بیمارم، هر لحظه نالهای از من برمیخیزد و بر روی بستر زندگیام میپیچد.
هوش مصنوعی: واعظ در زمانهای که عبرتآمیز است، مانند صبحی هستم که دل پر از درد و زخم دارد، تا زمانی که این دنیا پابرجاست و منبر من ادامه دارد.
هوش مصنوعی: ای کاش بیدل قبل از اینکه با خودپسندی و غرور به سمت خود برود، خجالتزده پرواز کند مانند ابری که از قطرات عرق میریزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معدن شادیست این معدن جود و کرم
قبلهٔ ما روی یار قبلهٔ هر کس حرم
مهتر شاهان گیتی را همیشه کهترم
گر بخدمت نامدم معذور دارد مهترم
من بدیوان و سرای پادشاه دیگرم
گرچه نگذارد که یک روز از در او بگذرم
هر دو درگه را یکی بینم همی چون بنگرم
[...]
ظاهر شده است اینجا معدن جود و کرم
قبلۀ ما روی دوست قبلۀ هر کس حرم
گرچه دربستم در مدح و غزل یکبارگی
ظن مبر کز نظم الفاظ و معانی قاصرم
بلکه در هر نوع کز اقران من داند کسی
خواه جزوی گیر آن را خواه کلی قادرم
منطق و موسیقی و هیات بدانم اندکی
[...]
هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون میبرم
عالمی از عالم وحدت به کف میآورم
تخت و خاتم نی و کوس رب هبلی میزنم
طور آتش نی و در اوج انا الله میپرم
هرچه نقش نفس میبینم به دریا میدهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.