خون خوردم و زین باغ به رنگی نرسیدم
بشکست دل اما به ترنگی نرسیدم
عمریست پر افشان جنونم چه توانکرد
چون ناله درین کوه به سنگی نرسیدم
خود داری من سدّ ره عمر نگردید
از سکته چو معنی به درنگی نرسیدم
چندین فلک آغوشکشید آینهٔ شوق
اما به عصای دل تنگی نرسیدم
راحت چقدر غفلت انجام طرب داشت
از سایهٔ گل هم به پلثگی نرسیدم
این بزم به جز نشئهٔ اوهام چه دارد
جامی نگرفتم که به بنگی نرسیدم
یک گام درین مرحلهام قطع نگردید
کز یاد نگاهت به فرنگی نرسیدم
چندانکه ز خود می روم آن جلوه به پیش است
رنگی نشکستم که به رنگی نرسیدم
بیدل ز گریبان دری و بی سر و پایی
ممنون جنونم که به ننگی نرسیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ناکامیها و تلخیهای زندگی خود سخن میگوید. او میگوید که با وجود تلاشهای بسیار، هیچگاه به آنچه که میخواهد نمیرسد و احساس ناامیدی و شکست عاطفی دارد. او نشان میدهد که جنون و عشقش او را به سمت تیرگی و افسردگی هدایت کرده و به رغم تلاشهایش، هرگز به خوشی و رضایت واقعی دست نیافته است. شاعر در نهایت از خود به عنوان فردی که در میانه این درد و رنجها باقی مانده، یاد میکند و به نوعی شکرگزاری از جنونش را بیان میکند که او را از افتادن به ورطههای بدتر نجات داده است.
هوش مصنوعی: من درد و رنج فراوانی را تحمل کردم و از این باغ به هیچ زیبایی و رنگی دست نیافتم. دل من شکست، اما به هیچ شادی و سروری نرسیدم.
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در حال پرشور و دیوانهوار هستم و نمیدانم چه کنم؛ مانند نالهای که در این کوه پژواک میشود، اما به سنگی نمیرسد.
هوش مصنوعی: من به خاطر خودداری و کنترل بر خویشتن نتوانستم مانع ورود زمان به زندگیام شوم، زیرا هرگز به درک و معنی عمیق نرسیدم و به همین خاطر از سکتهها و اختلالات زندگیام نیز پشیمانم.
هوش مصنوعی: مدتهاست که دنیا به من شادی و امید عرضه کرده، اما من به دلیل دلتنگی و ناراحتی، نتوانستم به آنچه میخواستم، برسم.
هوش مصنوعی: خیلی راحت از زیباییها و لذتها غافل شدم و نتوانستم به عمق شادی و خوشی نزدیک شوم.
هوش مصنوعی: این مهمانی جز خیالات و تصورات چه چیزی دارد؟ من جامی را ننوشیدم که به حالت مستی برسم.
هوش مصنوعی: من در این مرحله قدمی برنمیدارم، زیرا یاد نگاه تو باعث شده که به هیچجا نرسم.
هوش مصنوعی: هرچه بیشتر از خودم فاصله میگیرم، آن جلوه همیشه در پیش است؛ رنگی را نشکستم که به رنگی دیگر دست نیافتم.
هوش مصنوعی: من از جنونم سپاسگزارم که به ذلت و ننگی نرسیدم، حتی با نداشتن سر و پا و در حالی که به گریبان دروازهای چنگ زدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.