شب که آیینهٔ آن آینهرو گردیدم
جلوهای کرد که من هم همه او گردیدم
ساغر بیخودیام نشئهٔ پروازی داشت
رنگها بسکه شکستم همه بوگردیدم
حاصل ریشهٔ امید ازین مزرع وهم
بیش ازین نیست که پامال نموگردیدم
وضع این میکده واماندگی و بیکاریست
محرم پای خم و دست سبو گردیدم
زخمها داشتم از جوهر آیینهٔ راز
صنعتی کرد تحیر که رفو گردیدم
در بیابان طلب هر که دچارم گردید
به تمنای تو گرد سر او گردیدم
داشتم شعله صفت در گره بیتابی
آنقدر مایه که خرج تک و پو گردیدم
گل شبنم زده بیروی تو داغم دارد
ازکجا مایل این آبلهرو گردیدم
ناتوانی است پریخانهٔ صد رنگ امید
مفت نقاش خیال تو که مو گردیدم
ترک جولان هوس موج گهر کرد مرا
جمع در جیب خودم کز همه سو گردیدم
در مقامی که خموشی نفسی گرم نداشت
بیدل از بیخبری قافله جو گردیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف حالاتی از عاشقی و جستجوی معشوق میپردازد. شاعر در آن به تأمل در وجود خود و تغییرات ناشی از عشق اشاره میکند. او از زیبایی و گرفتاریهای روحی ناشی از امید و آرزوهایش میگوید و به وضعیتی از ناامیدی و بیکاری در میکدهای که در آن قرار دارد، اشاره میکند. شاعر همچنین از زخمی که عشق بر دلش میگذارد و حیرتی که از آینههای راز بر او عارض میشود، سخن میگوید. بیابان محبت، آرزوهای بر باد رفته و لحظات نابودکنندهای را تصویر میکند که دچار آن شده است. در نهایت، این حالات در خاموشی و بیخبری از زندگی جریان دارد و شاعر حس بیکسی و عدم وجود حالتی از شگفتی را بیان میکند.
هوش مصنوعی: شب که به آینه نگاه کردم، تصویری از او به نمایش درآمد که من نیز تماماً تحت تأثیر آن قرار گرفتم و به نوعی یکدست با او شدم.
هوش مصنوعی: ساقی من به قدری مست و بیخود شدهام که حال و هوای پرواز و رهایی دارم. به قدری در زندگی شکسته و آزردهام که همه چیز دور و برم رنگ و بوی دیگری گرفته است.
هوش مصنوعی: این شعر میگوید که نتیجهٔ تلاش و امید در دنیای پر از توهم بیشتر از این نیست که من بهراحتی نادیده گرفته شدم و سرنوشت من زیر پا مانده است.
هوش مصنوعی: حال و هوای این میکده نشاندهندهی بیحوصلگی و کسالت است. من در اینجا در کنار پیمانه و ظرف شراب، به تدریج به محرمِ این فضا تبدیل شدهام.
هوش مصنوعی: من زخمها و دردهایی داشتم که ناشی از حقیقت پنهانِ رازها بود. این تجربیات به قدری عمیق و حیرتآور بودند که در نهایت باعث شدند تا من ترمیم و بهبود پیدا کنم.
هوش مصنوعی: در بیابان، هنگامی که در جستجوی تو بودم و دچار شوق و اشتیاق تو شدم، دور از تو تنها به دور خود میچرخیدم.
هوش مصنوعی: احساس بیتابی و شور و شوقی داشتم که مانند شعلهای در دلم میسوخت. این احساس آنقدر قوی بود که تمام انرژی و نیروی من را گرفته بود.
هوش مصنوعی: دلی آکنده از درد و ناراحتی دارم، به خاطر وجود تو که مانند گلی تر و تازه است. نمیدانم چرا درگیر این محبت و دلبستگی شدم.
هوش مصنوعی: امیدهایی که رنگ و بوی زیادی دارند، تنها تصوری در ذهن من هستند و من به خاطر این خیالها واهی، تبدیل به موجودی بیحرکت و ناتوان شدهام.
هوش مصنوعی: از دلباختگی و مشغلههای عشق رها شدم و حالا به دور از هر چیزی، خودم را در دنیای خودم جمع کردهام؛ چرا که از همهجا خارج شدم و تنها در دنیای خودم گم شدهام.
هوش مصنوعی: در جایی که سکوت و آرامش حاکم بود و خبری از حرارت و زندگی نبود، من به خاطر ناآگاهیام به دنبال کاروانی شدم که در آنجا نبوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا درتن باغگل افشان نموگردیدم
رنگی آوردم و گرد سر او گردیدم
جز شکستم ننمودند درین دیر هوس
بارها آینهٔ جام و سبو گردیدم
سبزهام چون مژه ساغرکش سیرابی نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.