تا درتن باغگل افشان نموگردیدم
رنگی آوردم و گرد سر او گردیدم
جز شکستم ننمودند درین دیر هوس
بارها آینهٔ جام و سبو گردیدم
سبزهام چون مژه ساغرکش سیرابی نیست
زبن چه حاصلکه مقیم لب جوگردیدم
حیرتم میبرد از خویش که چون ساغر رنگ
به چه امید شکستم، به چه رو گردیدم
فرصت سلسلهٔ زلف درازست اینجا
من به یک موی میان تو، دو مو گردیدم
خامشی هم چقدر نسخهٔ تحقیق گشود
که من آیینهٔ اسرار مگو گردیدم
خاک ناگشته ز شور من و ما نتوان رست
سرمه جوشیدم و سرکوب گلو گردیدم
چون سحر نیز جهان تهمت جولان منست
نفسی بود که در پردهٔ اوگردیدم
خجلت سجدهٔ خاک در او کرد مرا
آنقدر آب که سامان وضوگردیدم
پیکرم غوطه به صد موجگهر زد بیدل
خوش غبار هوس آن سر کو گردیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف تجارب و احوالات خود میپردازد. او از زیباییها و جذابیتهای باغ گل صحبت میکند و نشاندهندهی زندگی پرهیاهویی است که دارد. با شکستهای متعدد و درد ناشی از عشق، به درون خود مینگرد و از حسرت و حیرت خود در مواجهه با عشق و جانفشانیاش سخن میگوید. او به تقلید از هنر و زیباییهای طبیعی پرداخته و از زمینی بودن خود احساس خجلت میکند. در نهایت، شاعر احساس میکند که در یک دنیای پر از شگفتیها غوطهور است و در جستجوی حقیقت و زیبایی، به آرامشی درونی دست مییابد.
هوش مصنوعی: وقتی در گلزار و باغ گلها زندگی کردم، رنگ و بویی پیدا کردم و دور او به گرد آمدم.
هوش مصنوعی: جز شکست خوردن چیز دیگری برای من نماند. در این مکان پر از آرزو، بارها مانند آینهٔجام و سبو دور خود چرخیدم.
هوش مصنوعی: من مانند سبزهای هستم که در جایی خاص قرار دارد و به دلیل اینکه به لب جو نزدیک شدهام و آبرویی ندارم، نمیتوانم از این وضعیت بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: تعجب میکنم از خودم که چرا با امیدی نامعلوم، آن لیوان را شکستم و به چه دلیلی به این کار دست زدم.
هوش مصنوعی: فرصتی برای من پیش آمده که به زیبایی زلف تو نگاه کنم. اما به قدری در دل این زیبایی غرق شدهام که یک مو از زلف تو برای من به اندازه دو مو ارزش دارد.
هوش مصنوعی: سکوت هم چه اندازه میتواند به کشف حقایق کمک کند که من به مانند آینهای شدم که رازها را نمیگوید.
هوش مصنوعی: خاکی که هنوز به عمل نرسیده، به دلیل شور و اشتیاق من و شما نمیتواند بارور شود. من به حالت سرمستی و خروش به سر میبرم و احساس خفگی کردم.
هوش مصنوعی: در آغاز روز، زمانی که دنیا به تهمت و دروغ آغشته است، در حقیقت، نفس من در پس پردهای قرار دارد که از آن عبور کردهام.
هوش مصنوعی: با خجالت و شرم به سجده خاک افتادم و آنقدر اشک ریختم که توانستم برای وضو گرفتن آماده شوم.
هوش مصنوعی: بدن من در میان امواجی از الماس غوطهور است، ای بیدل! با خوشی و شوق به گرد آن سر کو رفتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب که آیینهٔ آن آینهرو گردیدم
جلوهای کرد که من هم همه او گردیدم
ساغر بیخودیام نشئهٔ پروازی داشت
رنگها بسکه شکستم همه بوگردیدم
حاصل ریشهٔ امید ازین مزرع وهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.