ز خودداری چو موج گوهر آخر سنگ گردیدم
فراهم آمدم چندانکه بر خود تنگ گردیدم
خموشی هم به ساز شرم مطلب برنمیآید
نوا بر سرمه بستم بسکه بیآهنگ گردیدم
به غفلت وانمودم جوهر اسرار امکان را
جهان آیینه پیدا کرد تا من رنگ گردیدم
به عرض قابلیت گفتم اقبالیکنم حاصل
سزاوار فشار دیدههای تنگ گردیدم
فراهم کردن اضداد ربط عافیت دارد
جهان بر صلح زد تا دستگاه جنگگردیدم
ندانم از که خواهد یأس داد ناشناسایی
که من از خانه دور از خود به صد فرسنگ گردیدم
به هر بیدستوپایی سعی همت کارها دارد
بنای هر که از خود رفت من چون رنگ گردیدم
به قید لفظ بودم عمرها بیگانهٔ معنی
کم میناگرفتم با پری همسنگگردیدم
به پیری هم وفایی ناله نپسندید سازم را
نی این بزم بودم تا خمیدم چنگ گردیدم
به هر واماندگی ممنون چندین طاقتم بیدل
که چون پرگار گرد خود به پای لنگ گردیدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و درگیریهای درونی خود سخن میگوید. او از خودداری و عذاب ناشی از آن صحبت میکند و اینکه چگونه با نداشتن آهنگ و سرود، به سکوتی تنگ و خفقانآور دچار شده است. شاعر احساس میکند که جهان به وسیلهٔ او تغییر میکند و او به نارساییهای درونی و ضعفهای خود میاندیشد. او به مسائلی چون یأس و ناشناختهها اشاره میکند و نشان میدهد که در جستوجوی معنا و حقیقت است. در نهایت، به پیری و ناپایداری زندگی نیز اشاره میکند و احساس ناتوانی و وابستگی به وضعیت خود را بیان میکند. این شعر به طور کلی روحیهای از تلاش برای درک خود و جهان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: به خاطر کنترل و خودداری، مانند موجی شفاف و باارزش به سنگ تبدیل شدم. به قدری در خودم جمع شدم و محدود شدم که به تدریج بر خودم سخت و تنگ شدم.
هوش مصنوعی: سکوت من هم موزون و زیبا نیست، چون شرم را نمیتوان به درستی بیان کرد. من به حدی در تنهایی و بیاحساسی فرو رفتهام که دیگر هیچ صدایی در من نمیتروید.
هوش مصنوعی: به طور ناخودآگاه وانمود کردم که رازهای وجود را درک کردهام و به همین دلیل، جهان مانند آینهای روشن شد و من به رنگ و تصویر در آمدم.
هوش مصنوعی: به من بگو چقدر توانایی دارم، اما برای رسیدن به موفقیت، باید تلاش کنم. احساس کردم که مشکلات و فشارهایی که پشت سر گذاشتم، مرا به سمت هدفم پیش میبرد.
هوش مصنوعی: پرکردن فاصلهها و تضادها باعث ایجاد آرامش میشود. من برای جلوگیری از جنگ، تمام تلاش خود را به کار بستم و در پی ایجاد صلح هستم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کسی باعث ناامیدی من شده است، کسی که من را از خانهام دورتر از صد فرسنگ کرده است.
هوش مصنوعی: هر کسی که هیچگونه توانایی یا قدرتی ندارد، تلاش و همت خود را در کارها به کار میگیرد. اما من وقتی از خودم فاصله گرفتم و بیهویت شدم، مانند رنگی محو و ناپدید گشتم.
هوش مصنوعی: من سالها به حفظ و یادگیری واژهها پرداختم، اما معنی و مفهوم واقعی را درک نکردم. در این راه، به جایی رسیدم که با زیبایی و ظرافت آمیخته شدم.
هوش مصنوعی: هرچند که به پیری نزدیک میشوم، عشق و احساساتم را فراموش نکردهام و همچنان به زندگی و خوشی ادامه میدهم. من در این جشن و سرور بودم تا زمانی که خمیده و پیر شدم.
هوش مصنوعی: به هر نوع ناکامی و زحمت، باید سپاسگزار باشم، زیرا مانند یک پرگار که دور خودش میچرخد، به خاطر ناتوانیام در حرکت، در جای خود میمانم و احساس عدم پیشرفت میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.