گنجور

 
بیدل دهلوی

گر لبی را به هوس ناله‌کمین می‌کردم

صدکمند از نفس سوخته چین می‌کردم

دل اگر غنچه صفت بوی نشاطی می‌داشت

صد تبسم ز لب چین جبین می‌کردم

گر خیال چمنت رخصت شوقم می‌داد

بی نگه سیر پریخانهٔ چین می‌کردم

اینقدر خنده‌ کز افسون هوس رفت به باد

صبح می‌گشت اگر آه جزاین می‌کردم

خانمان پا به رکاب هوس سوختن‌ست

کو شراری‌ که منش خانهٔ زین می کردم

گر به محرومی تمثال نمی‌سوخت نفس

خانهٔ آینه زنگار نشین می‌کردم

با سجود درت امروز سر و کارم نیست

مشت خاکم به عدم نیز همین می‌کردم

شغل نظمم درد از خاک شدن بخیه راز

که من سوخته فکر چه زمین می‌کردم

از دل سوخته خاکستر یأسی ندمید

تا کبابی که ندارم نمکین می‌کردم

عشق نقشی ندمانید ز داغم بیدل

تا جهان را پر طاووس نگین می‌کردم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فصیحی هروی

شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم

از تبسم لب زخمی شکرین می‌کردم

هجر می‌سوخت دلم را و من از دیده خویش

نظری در خور آن روی گزین می‌کردم

گرد اوراق پریشان نفس می‌گشتم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فصیحی هروی
قدسی مشهدی

دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم

وز جبین درخور آن، سجده گزین می‌کردم

گر خیال تو به آیینه گمان می‌بردم

در دل آینه، چون عکس، کمین می‌کردم

من چه دانم که مثنا نشود وصل تو، کاش

[...]

بیدل دهلوی

شب‌ که در حسرت دیدار کمین می‌کردم

دو جهان یک نگه باز پسین می‌کردم

یاد ناسکه به وحشتکده عنقایی

ناله می‌شد همه‌گر نقش نگین می‌کردم

باد برد آن همه طاقت ‌که به خاکستر ریخت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه