گر لبی را به هوس نالهکمین میکردم
صدکمند از نفس سوخته چین میکردم
دل اگر غنچه صفت بوی نشاطی میداشت
صد تبسم ز لب چین جبین میکردم
گر خیال چمنت رخصت شوقم میداد
بی نگه سیر پریخانهٔ چین میکردم
اینقدر خنده کز افسون هوس رفت به باد
صبح میگشت اگر آه جزاین میکردم
خانمان پا به رکاب هوس سوختنست
کو شراری که منش خانهٔ زین می کردم
گر به محرومی تمثال نمیسوخت نفس
خانهٔ آینه زنگار نشین میکردم
با سجود درت امروز سر و کارم نیست
مشت خاکم به عدم نیز همین میکردم
شغل نظمم درد از خاک شدن بخیه راز
که من سوخته فکر چه زمین میکردم
از دل سوخته خاکستر یأسی ندمید
تا کبابی که ندارم نمکین میکردم
عشق نقشی ندمانید ز داغم بیدل
تا جهان را پر طاووس نگین میکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و درد و اندوه ناشی از عشق و فراق است. شاعر به زیبایی از تمایلات و آرزوهای خود سخن میگوید و به دنبال راهی است تا عشق خود را ابراز کند. او به تصویرگری حالات درونی خود پرداخته و از ناکامیها و حسرتها صحبت میکند. در نهایت، شاعر نشان میدهد که علیرغم درد و رنج، عشق هنوز در درونش زنده است و او را به سوی آرزوها و تخیلاتش میکشاند. این شعر تجلی عشق، امید و ناکامیهای انسانی است.
هوش مصنوعی: اگر به خاطر هوس، لب به ناله میزدم، صدای من به قدری غمانگیز بود که میتوانست دلی دردمند را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر دل من مانند گل بوده و عطر شادی را احساس میکرد، میتوانستم هزاران لبخند از روی پیشانیام پخش کنم.
هوش مصنوعی: اگر خیال تو به من اجازه میداد تا شوق خود را نشان بدهم، بیتردید به تماشای زیباییهای دور از دسترس میرفتم.
هوش مصنوعی: اینقدر خندیدم که جادوی آرزوها من را به باد سپرد. اگر آه و نالهای غیر از این داشتم، اوضاع متفاوت بود.
هوش مصنوعی: خانهها در حال سوختن هستند و اشتیاقی برای سوزاندن وجود دارد، ولی من در پی شعلهای هستم تا بتوانم زندگیام را از نو بسازم.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانستم حسرت را در چهرهی خود ببینم، در این صورت خانهای که پر از آینه است، را با زنگار و کثیفی پر میکردم.
هوش مصنوعی: امروز به سجده درگاهت مشغول نیستم، زیرا من از خاک هستم و در گذشته نیز همین حالت را داشتم.
هوش مصنوعی: شغل من نظم و ترتیب است و از این که انسانها به خاک میروند، دردی در دل دارم. حقیقت این است که من با اندیشههای سوختهام، در حال فکر کردن به این هستم که چه چیزی را در زمین میکاشتم.
هوش مصنوعی: از دل سوختهام آتشی شعله ور نشد که بخواهد کبابی که ندارم را خوشمزه کند.
هوش مصنوعی: عشق باعث شده است که من از درد و رنج خود به هیچ وجه نالان نباشم، چون اگر این عشق را در دل نداشته باشم، میتوانستم جهان را با زیبایی و زینت پر کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب که غمهای ترا پردهنشین میکردم
از تبسم لب زخمی شکرین میکردم
هجر میسوخت دلم را و من از دیده خویش
نظری در خور آن روی گزین میکردم
گرد اوراق پریشان نفس میگشتم
[...]
دوش بر خاک درت عرض جبین میکردم
وز جبین درخور آن، سجده گزین میکردم
گر خیال تو به آیینه گمان میبردم
در دل آینه، چون عکس، کمین میکردم
من چه دانم که مثنا نشود وصل تو، کاش
[...]
شب که در حسرت دیدار کمین میکردم
دو جهان یک نگه باز پسین میکردم
یاد ناسکه به وحشتکده عنقایی
ناله میشد همهگر نقش نگین میکردم
باد برد آن همه طاقت که به خاکستر ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.