شب که در حسرت دیدار کمین میکردم
دو جهان یک نگه باز پسین میکردم
یاد ناسکه به وحشتکده عنقایی
ناله میشد همهگر نقش نگین میکردم
باد برد آن همه طاقت که به خاکستر ریخت
نفس سوخته را پردهنشین میکردم
هرکجا سعی هوس رنگ عمارت می ریخت
صرف وحشتکدهٔ خانهٔ زین میکردم
عشق چون خامه مرا بر خط تسلیم نداشت
تا ز هر عضو خود ایجاد جبین میکردم
سجده آنجا که مرا افسر عزت میداد
میشدم بر فلک و یاد زمین میکردم
هر قدر گرد من از حادثه میدید شکست
من ز دامان تو اندیشهٔ چین میکردم
پیش از آن دم که غم عشق به توفان آمد
گریه بر رنگ بنای دل و دین میکردم
نالهها کردم و آگاه نگشتی ای کاش
خاک میگشتم وگردی به ازین میکردم
بیدل آرایش تحقیق مقابل میخواست
کاش من هم نگهی آینه بین میکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به حسرت و longing برای دیدار معشوق میپردازد. او در شبها در انتظار دیدار معشوق کمین میکند و نسبت به گذشته و خاطرات تلخ خود ناله میزند. احساسات عاشقانهاش را به تصویر میکشد و بیان میکند که عشق او را متقاعد نمیکند تا تسلیم شود. او همچنین به سجده و احترام به معشوق اشاره میکند و با وجود شکستهای متعدد ناشی از حوادث، هیچگاه از اندیشیدن به معشوق خسته نمیشود. شاعر در انتها آرزو میکند که ای کاش میتوانست نگاه معشوق را دریافت کند و از دلایل محبتش آگاه شود.
هوش مصنوعی: شبها که در انتظار دیدار تو بودم، برای یک نگاه از تو، دو جهان را نادیده میگرفتم.
هوش مصنوعی: در جایی ترسناک و غمانگیز، دلتنگی و یاد کسی به شدت احساس میشد، و من تمام تلاش خود را میکردم تا این احساس را به زیبایی و شکوه تبدیل کنم، همچون نگینی درخشان.
هوش مصنوعی: باد همه آن نیرو و قدرتی را که داشتم با خود برد و حالا دیگر نمیتوانم مانند گذشته نفس آسیبدیدهام را در پناه خود قرار دهم.
هوش مصنوعی: هر جا که تلاش و خواستهام به ساختن چیزی میانجامید، به جای آن همیشه در ترس و وحشت به سر میبردم.
هوش مصنوعی: عشق مانند خامهای است که نتوانسته مرا به تسلیم وادار کند، وگرنه از هر یک از اعضای بدنم میتوانستم نشانهای از خود را به جا بگذارم.
هوش مصنوعی: در جایی که خداوند به من مقام و عظمت میبخشید، احساس میکردم که به آسمانها صعود میکنم و یاد زمین را فراموش میکردم.
هوش مصنوعی: هر چه اتفاقات و مشکلات بر سرم میآمد، من از تو امیدوار بودم و به فکر آرامش و راحتی تو بودم.
هوش مصنوعی: قبل از این که غم عشق مانند توفانی به سراغم بیاید، برای رنگ و حال دل و دینم اشک میریختم.
هوش مصنوعی: من بارها ناله و فریاد زدم، اما تو متوجه نشدی. ای کاش به جای این همه درد و اندوه، به خاک تبدیل میشدم و جزویی از طبیعت میشدم.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به آرزوهایش اشاره میکند و بیان میکند که ای کاش او نیز میتوانست به زیبایی و دقت نظر در تحقیق و بررسی موضوعات نگاه کند. او حسرت میخورد که ای کاش میتوانست مانند آینه، حقیقت را ببیند و دریابد. به نوعی، او از دوری خود از شناخت عمیق و زیباییهای واقعی زندگی گلایه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب که غمهای ترا پردهنشین میکردم
از تبسم لب زخمی شکرین میکردم
هجر میسوخت دلم را و من از دیده خویش
نظری در خور آن روی گزین میکردم
گرد اوراق پریشان نفس میگشتم
[...]
دوش بر خاک درت عرض جبین میکردم
وز جبین درخور آن، سجده گزین میکردم
گر خیال تو به آیینه گمان میبردم
در دل آینه، چون عکس، کمین میکردم
من چه دانم که مثنا نشود وصل تو، کاش
[...]
گر لبی را به هوس نالهکمین میکردم
صدکمند از نفس سوخته چین میکردم
دل اگر غنچه صفت بوی نشاطی میداشت
صد تبسم ز لب چین جبین میکردم
گر خیال چمنت رخصت شوقم میداد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.