گنجور

 
بیدل دهلوی

شب‌ که در حسرت دیدار کمین می‌کردم

دو جهان یک نگه باز پسین می‌کردم

یاد ناسکه به وحشتکده عنقایی

ناله می‌شد همه‌گر نقش نگین می‌کردم

باد برد آن همه طاقت ‌که به خاکستر ریخت

نفس سوخته را پرده‌نشین می‌کردم

هرکجا سعی هوس رنگ عمارت می ریخت

صرف وحشتکدهٔ خانهٔ زین می‌کردم

عشق چون خامه مرا بر خط تسلیم نداشت

تا ز هر عضو خود ایجاد جبین می‌کردم

سجده آنجا که مرا افسر عزت می‌داد

می‌شدم بر فلک و یاد زمین می‌کردم

هر قدر گرد من از حادثه می‌دید شکست

من ز دامان تو اندیشهٔ چین می‌کردم

پیش از آن دم‌ که غم عشق به توفان آمد

گریه بر رنگ بنای دل و دین می‌کردم

ناله‌ها کردم و آگاه نگشتی ای کاش

خاک می‌گشتم وگردی به ازین می‌کردم

بیدل آرایش تحقیق مقابل می‌خواست

کاش من هم نگهی آینه بین می‌کردم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فصیحی هروی

شب که غمهای ترا پرده‌نشین می‌کردم

از تبسم لب زخمی شکرین می‌کردم

هجر می‌سوخت دلم را و من از دیده خویش

نظری در خور آن روی گزین می‌کردم

گرد اوراق پریشان نفس می‌گشتم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فصیحی هروی
قدسی مشهدی

دوش بر خاک درت عرض جبین می‌کردم

وز جبین درخور آن، سجده گزین می‌کردم

گر خیال تو به آیینه گمان می‌بردم

در دل آینه، چون عکس، کمین می‌کردم

من چه دانم که مثنا نشود وصل تو، کاش

[...]

بیدل دهلوی

گر لبی را به هوس ناله‌کمین می‌کردم

صدکمند از نفس سوخته چین می‌کردم

دل اگر غنچه صفت بوی نشاطی می‌داشت

صد تبسم ز لب چین جبین می‌کردم

گر خیال چمنت رخصت شوقم می‌داد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه