گهی بر صبح پیچیدم گهی با گل جنون کردم
به چاک صد گریبان خویش را از خود برون کردم
شرار کاغذ من محمل شوق که بود امشب
که هرجا جلوهکرد آسودگی وحشت فزونکردم
شکستم رنگ و بیرون جستم از تشویش سودایی
برای چشم بند هر دو عالم یک فسون کردم
غرورهیچکس با جرات من برنمیآید
جهان برخصم جست و من همین خود را زبون کردم
بهار آمد تو هم ای زاهد بیدرد تزویری
چمن گل، شیشه قلقل، یار مستی، من جنون کردم
هجوم گردش رنگم غرور دل شکست آخر
به چندین دور ساغر شیشهای را سرنگون کردم
به قدر هر نفس میباید از خویشم برون رفتن
غباری را به ذوق جانکنی ها بیستون کردم
نسیم هرزه تاز من عرق آورد شبنم شد
درین خجلت سرا کاری که میباید کنون کردم
چه خواهم خواست عذر نازپروردیکه رنگش را
به تکلیف خرام سایهٔ گل نیلگون کردم
حنای دست او بیدل زیان پیمای سودن شد
من از شمشیر بیدادش نمردم بلکه خونکردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزلی که پیش رو داریم بیانگر احوال درونی شاعر است که در میان شادی و نومیدیها در نوسان است. شاعر در اوج شور و شوق، خود را از محدودیتها رها میکند و در جستجوی آزادی و آرامش است. او به تجلی عشق و جنون اشاره میکند و در تلاش برای فرار از تشویشهای درونی، به دنیای خوشی و مستی روی میآورد. شاعر به زهد و تقوای ظاهری انتقاد کرده و تاکید میکند که زیبایی و سرزندگی زندگی را باید در نیکوگرایی جستجو کرد. او در نهایت به آسیبهایی که عشق به او زده اشاره دارد و نشان میدهد که این تجربهها او را از زندگی زودگذر به عمق وجود خود نزدیکتر کرده است.
هوش مصنوعی: گاهی با زیبایی صبح سر و کار داشتم و گاهی با عشق و دیوانگی. به قدری تحت تأثیر قرار گرفتم که صد گریبان خود را پاره کردم و از درون خودم خارج شدم.
هوش مصنوعی: شعله عشق من همچون کاغذی است که شوق را به دوش میکشد. امشب هرجا که زیبایی و جلوهای از عشق دیدهام، احساس آرامش و راحتی من بیشتر شده و ترس و نگرانیام افزایش یافته است.
هوش مصنوعی: از مضطربات و اندوهها رهایی یافتم و از مرز رنگ و شکل بیرون آمدم. برای فریب دادن توجه و نگاههای این دو جهان، یک شعبده و جادو ایجاد کردم.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند با جسارت من مقابله کند؛ جهان در برابر دشمنان خود میجنگد و من تنها خودم را خوار کردهام.
هوش مصنوعی: بهار فرا رسیده و حالا ای زاهد بیدرد، به جای اینکه در افکار خودت غرق باشی، از زیباییهای طبیعت و گلها لذت ببر. شراب و خوشی در دسترس است و من هم در این حالتی که هستم، به جنون و عشق روی آوردهام.
هوش مصنوعی: در پی تغییرات و حوادث زندگی، قلبم به شدت از بین رفته و در نهایت، تصمیم به شکستن یک بطری شیشهای گرفتم.
هوش مصنوعی: هر لحظه باید از خودم فاصله بگیرم تا بتوانم از دلمشغولی ها و سختیها رهایی پیداکنم. در این راه، مشکلات و دردها را به زیباییهایی تبدیل کردهام که مانند داستان بیستون برایم شدهاند.
هوش مصنوعی: نسیم به شدت به من برخورد و عرق به بدنم آورد. شبنم بر زمین شکل گرفت و حالا در این حالتی که خجالت زدهام، باید کاری که لازم است انجام دهم.
هوش مصنوعی: من چه چیزی میتوانم از آن معذرتخواهی کنم که به خاطر زیباییاش، رنگش را با ظرافت و دقت مانند سایهی گل آبی تغییر دادهام؟
هوش مصنوعی: دستهای او به مانند حنا، نشانهای از آسیب و درد به من آورده است. من از ظلم او نمردم بلکه به گونهای خون به دل شدم و رنج کشیدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه مژگانست کز خونابه دل لالهگون کردم
ازان گل خار خاری داشتم از دل برون کردم
ز ذکر حلقه گیسوی خوبان لب فرو بستم
هوا را ترک دادم قطع زنجیر جنون کردم
ز چاک سینه آب دیده را ره بر جگر دادم
[...]
به گلشن رفتم و بی رویت آغاز جنون کردم
ز شور اشک داغ لاله را گرداب خون کردم
ز جوی شیر چون فرهاد کام من نشد شیرین
حیات خویش را بیهوده صرف بیستون کردم
در این گلشن چو گل هرگز ندیدم روی دلجمعی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.