از هر طلبی پیش ندامتگلهکردم
سودم قدمی چند که دست آبله کردم
در غنچگیام یکدلیی بود که چون گل
بر وهم شکفتن زدم و ده دلهکردم
بیصحبت پیران نگذشتم ز رعونت
تا حلقه شدن خدمت این سلسله کردم
بنیاد شکیبایی من جزو زمین داشت
لرزیدم از اندام وفا زلزله کردم
نومیدی سعی از دم فرصت خبرمکرد
پا خورد به سنگم جرس قافله کردم
پر منفعل افتاد دل از رغبت دنیا
نفرت عملی بود درین مزبله کردم
ضبط نفس، آیینه ز آفاق جلا داد
زین صیقل معنی مدد حوصلهکردم
مژگان نگشودم به تماشای تعین
سیر عدم و هستی بیفاصله کردم
بیدل نفس اقسام معانی به فسون بست
فرصت رمقی داشت نیاز صله کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از مراحل مختلف زندگی و تجربیات خود سخن میگوید. او از ندامت و پشیمانی خود درباره خواستهها صحبت میکند و به یاد میآورد که چگونه در جوانی با عشق و شور زندگی کرده است. به راستی، او از صحبت با بزرگان و سالکان پرهیز نکرده و به سختیها افتاده است.
شاعر همچنین به احساس ناامیدی و سعی برای رهایی از وابستگی به دنیا اشاره میکند و به جستوجوی معنای عمیقتری از زندگی پرداخته است. او در نهایت با بازنگری در دل و جان خود، به شناختی از معانی و نیازهای خود رسیده و در صدد ساماندهی زندگی و احساساتش بر آمده است.
هوش مصنوعی: من در پی هر خواستهای به ندامت و پشیمانی رسیدم و به جای سودی که انتظار داشتم، تنها چند گام به عقب رفتم و دستانم را زخمی و آزار دیده کردم.
هوش مصنوعی: در دوران جوانیام یک حس مشترک و عمیق وجود داشت، که مانند گل به آرامی شکوفا شد و من احساسات مختلفی را تجربه کردم.
هوش مصنوعی: من بدون گفت و گو با بزرگترها از خودخواهی خود عبور نکردم و تا زمانی که به حلقه و جمع این گروه نپیوندم، نمیتوانم به خدمتشان برسم.
هوش مصنوعی: من از زمین و اساس صبرم، لرزیدم و با وفایم، زلزلهای به پا کردم.
هوش مصنوعی: نومیدی باعث شد که تلاش کنم و از لحظههای پیش رو باخبر شوم، اما ناگهان به مانع برخوردم و کارهایم متوقف شد.
هوش مصنوعی: دل به خاطر جذابیتهای دنیا بینوا و خاموش شده است. من در این زبالهدانی، نشان از نفرت از کارهای دنیوی را مشاهده میکنم.
هوش مصنوعی: به هنگام کنترل و خویشتنداری، تصویر زیبایی از جهان را به نمایش میگذارم و با این توانایی معنای عمیقتری به دست میآورم.
هوش مصنوعی: چشمانم را به روی تماشای دنیا و وجود باز نکردم و فاصلهای میان عدم و هستی قائل نشدم.
هوش مصنوعی: در اینجا، شاعر از قدرت و جذابیت زبان و بیان معانی مختلف سخن میگوید. او بیان میکند که به دلیل آمادهنبودن یا نداشتن فرصت، نتوانسته به خوبی از این زیباییها بهرهبرداری کند. در نهایت، او به شکلی از تقاضا و نیاز به ارتباط و پیوند اشاره میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.