شب چشم امتیازی بر خویش باز کردم
آیینهٔ تو دیدم چندان که نازکردم
فریاد ناتوانان محو غبار عجز است
رنگی به رخ شکستم عرض نیازکردم
سامان صد عبادت تسلیم ناتوانی
یک جبهه سجده بستم چندین نمازکردم
حیرتسرای امکان از بسکه کم فضا بود
بر روی هر دو عالم چشمی فراز کردم
نومیدی طلبها آهی به جلوه آورد
بگسستم از دو عالم کاین رشته سازکردم
آسودهام درین دشت از فیض نارسایی
گر دست کوتهی کرد، پایی دراز کردم
تنزیه موج میزد در عرصهٔ حقیقت
من از خیال تازی گرد مجاز کردم
اندیشه سرنگون شد، سعی خرد جنون شد
دل هم تپید و خون شد تا فهم راز کردم
نقد حباب بیدل از چنگ آگهی زنخت
شد بوتهٔ، گدازم چشمی که باز کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به تجلی و خودآگاهی میپردازد و از تجربههای معنوی و عرفانی خود سخن میگوید. او در شب، به تماشای خود مینشیند و در آینه، زیباییها و ناز خود را مشاهده میکند. شاعر از ناتوانی انسانها و محدودیتهای آنها صحبت میکند و با ابراز نیاز به خداوند، به سجده و عبادت روی میآورد. همچنین، او به تأمل در امکانات و واقعیتهای دنیا میپردازد و از احساس ناامیدی رهایی مییابد. سرانجام، شاعر به فهمی عمیقتر از حقیقت میرسد و آگاهی تازهای نسبت به زندگی و وجود پیدا میکند. این شعر، تلاشی برای درک عشق و حقیقت در عالم هستی است.
هوش مصنوعی: در شب، نگاهم را به سمت خودم دوختم و وقتی به آیینه تو نگریستم، متوجه شدم که به همان اندازه که از خودم ناز کردم، انعکاس تو را نیز دیدم.
هوش مصنوعی: فریاد کسانی که در موقعیت ناتوانی هستند، به دلیل ناتوانیشان و محصور بودن در مشکلات بلا اثر میشود. من نیز در حالتی که شکسته و نیازمند هستم، با رنگ و رویی متفاوت خواستههایم را ابراز میکنم.
هوش مصنوعی: در کنار صدها عبادتی که از روی تسلیم و ناتوانی انجام دادم، تنها یک سجده که عمیق و همراه با خضوع باشد، برای من کافیست.
هوش مصنوعی: به دلیل کمبود فضا در این دنیای ممکن، به آسمان و افق هر دو عالم نگاهی انداختم و در حیرت فرو رفتم.
هوش مصنوعی: ناامیدی، دعایم را به صورت آه بلند کرد و از دو جهان جدا شدم، چون این پیوند را خودم ایجاد کرده بودم.
هوش مصنوعی: در این دشت به خاطر نعمت نارسایی راحت و آرام هستم. اگر دستی به من نرسد، من خودم با تلاش گامهای بلندی برمیدارم.
هوش مصنوعی: موجی از پاکی و خلوص در دنیای واقعی در حال حرکت بود و من از تصورات بیاساس خود فاصله گرفتم و به دنیای واقعی روی آوردم.
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهام به هم ریخت و تلاش عقل به جنون افتاد. دل هم به شدت تپید و خون به جوش آمد تا اینکه توانستم راز را بفهمم.
هوش مصنوعی: حبابی که نمایانگر دنیای خیال و احساسات من بود، به یکباره از دستم در رفت و آگاه شدم که زیباییهای زندگی چه زودگذر و ناپایدارند. اکنون چشمی باز کردم تا واقعیت را ببینم و به عمق آن پی ببرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون شمع روزگاری با شعله سازکردم
تا در طلسم هستی سیر گداز کردم
قانع به یأس گشتم از مشق کج کلاهی
یعنی شکست دل را ابروی ناز کردم
صبح جنون نزارم شوقی به هیچ شادم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.