چون شمع روزگاری با شعله سازکردم
تا در طلسم هستی سیر گداز کردم
قانع به یأس گشتم از مشق کج کلاهی
یعنی شکست دل را ابروی ناز کردم
صبح جنون نزارم شوقی به هیچ شادم
گردی به باد دادم افشای راز کردم
رقص سپند یارب زین بیشتر چه دارد
دل بر در تپش زد من ناله سازکردم
ممنون سعی خویشم کز عجز نارسایی
کار نکردهٔ دی امروز باز کردم
رفع غبار هستی چشمی بهم زدن داشت
من از فسانه شب را بر خود دراز کردم
در دشت بینشانی شبنم نشان صبحست
عشقت ز من اثر خواست اشکی نیاز کردم
اسباب بینیازی در رهن ترک دنیاست
کسبی دگر چه لازم گر احتراز کردم
مینای من زعبرت درسنگ خون شد آخر
تا می به خاطر آمد یاد گداز کردم
جز یک تپش سپندم چیزی نداشت بیدل
آتش زدم به هستی کاین عقده باز کردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از تجربیات خود در زندگی و احساسات مختلف سخن میگوید. او به تلاش و کوشش خود اشاره میکند که در دنیای سخت و پرچالش زندگی، شعلهای برای ادامهٔ حیات و سیر در هستی ایجاد کرده است. با وجود ناامیدی و شکستی که تجربه کرده، تلاش کرده تا دلش را به زیباییهای عشق و شوق پر کند. او به غبار زندگی اشاره دارد و از آرزوی خود برای یافتن حقیقت و عشق صحبت میکند. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تمام وجودش به تپش و احساساتش مربوط است و از درد و رنجهای زندگی درسهایی گرفته که او را شکل داده است.
هوش مصنوعی: در زمانی شبیه به شمع، با نور و گرمایی که داشتم، به زندگی خود معنایی بخشیدم و تلاش کردم تا رازهای وجود را روشن کنم.
هوش مصنوعی: دیگر از ناامیدی به نتیجه نرسیدم و برای دلشکستگیام خود را با زیبایی و ناز آراستم.
هوش مصنوعی: صبحی را که پر از جنون است سپری میکنم و هیچ شوقی برای شادی ندارم. رازهای دل را به باد سپردهام و آنها را فاش کردهام.
هوش مصنوعی: خوشحالی و شادمانی چقدر بیشتر از این میتواند باشد؟ دل من به شدت تپش میزند و من برای احساساتم نالهای برگزیدهام.
هوش مصنوعی: به خاطر تلاشم سپاسگزارم، چون از ناتوانی و کمکاریهای گذشته، امروز دوباره کار نکردهام را شروع کردهام.
هوش مصنوعی: با یک نگاه، گرد و غبار وجودم را کنار زدم و با خیال پردازی، شب را بر خودم کشیدم.
هوش مصنوعی: در دشت بینشان، شبنم علامت صبح است. عشق تو از من نشانهای خواسته بود و من برای آن به اشک و نیاز روی آوردم.
هوش مصنوعی: برای بینیازی از دنیا، لازم نیست به دنبال چیز دیگری باشم، اگر از دنیا دوری کنم.
هوش مصنوعی: میگوید که پس از آنکه مینا (ظرف شیشهای) من تحت تاثیر زعفران قرار گرفته و به رنگ خون درآمد، یاد نوشیدنی را به یاد آوردم و به خاطر این احساس، درد و رنج خود را فراموش کردم.
هوش مصنوعی: جز یک تپش در قلبم چیزی نداشتم، بیدل! به زندگیام شعلهای زدم تا این راز را فاش کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شب چشم امتیازی بر خویش باز کردم
آیینهٔ تو دیدم چندان که نازکردم
فریاد ناتوانان محو غبار عجز است
رنگی به رخ شکستم عرض نیازکردم
سامان صد عبادت تسلیم ناتوانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.