گنجور

 
بیدل دهلوی

یک چشم حیرت است زسرتا به پا لبم

یارب به روی نام‌که‌گردید وا لبم

تا چند پرسی از من آشفته حال دل

چون ساغر شکسته ندارد صدا لبم

بال هوس ز موج‌ گهر سر نمی‌کشد

چسبیده است بر دل بی مدعا لبم

لبریز حیرتم به‌کمالی‌که روزگار

خشت بنای آینه ریزد ز قالبم

خواهی محیط فرض‌کن و خواه قطره‌گیر

دارد همین یک آبله از سینه تا لبم

آسان به شکر تیغ تو نتوان بر آمدن

جوشد مگر چو زخم ز سر تا به‌ پا لبم

می‌ترسم از فراق بحدی گه گاه حرف

در خون تپم اگر شود از هم جدا لبم

افسون شوق زمزمه آهنگ جرات‌ست

ور نه‌ کجا حدیث وصال و کجا لبم

عمری‌ست عافیت کف افسوس می‌زند

من در گمان‌ که با سخن است آشنا لبم

غیر از تری چه نغمه ‌کشد ساز احتیاج

موجی در آب ریخته است از حیا لبم

احرام پایبوس تو اقبال ناز کیست

روید مگر ز پردهٔ برگ حنا لبم

گردون به مهر خامشی‌ام داغ می‌کند

چون ماه نو مباد فتد کار با لبم

خمیازه هم غنیمت صهبای زندگی است

یا رب چو گل کشد قدحی از هوا لبم

بیدل زبان موج‌گهر باب شکوه نیست

گر مرد قدرتی تو به ناخن‌گشا لبم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عرفی

چون زخم تازه دوخته ز خون لبالبم

ای وای اگر به شکوهٔ او آشنا لبم

بی دردی آورد همه قول و طرب، مسیح

گاهی به حال دل می گشا لبم

بستی لبم به شکوه و ذوق ادب شناخت

[...]

صائب تبریزی

هرگز نشد به حرف غرض آشنا لبم

آسوده است از دل بی مدعا لبم

هر چند چو صدف ز گهر سینه ام پرست

نتوان به تیغ ساختن از هم جدا لبم

آه مرا به رشته گوهر غلط کنند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
بیدل دهلوی

از بسکه چون نگه زتحیر لبالبم

یک پر زدن به ناله نداده‌ست جا لبم

جرأت مباد منکر عجز سپند من

کم نیست اینکه سرمه کشید از صدا لبم

صد رنگ ناله در قفس یأس می‌تپد

[...]

مشتاق اصفهانی

در محفلت ز خون دل از بس لبالبم

فرقی ندارد از قدح باده قالبم

تا کرد توبه از لب ساغر جدا لبم

ماند از نوای عشق زهی بینوا لبم

مگشا لبم بشکوه که در گلستان عشق

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه