تا کجا بوس کف پایت شود ارزانیام
همچو موج آواره میگردد خط پیشانیام
بال و پر گم کردهام در آشیان بیخودی
چون دماغ عندلیب از بوی گل توفانیام
در عدم هم داشت استغنای حسن بی نشان
چون شرار سنگ داغ چشمکی پنهانیام
عالمی گم کردهام در گرد تکرار نفس
نسخهها بر باد داد این یک ورق گردانیام
چار سوی دهر جنس جلوهها بسیار داشت
تخته شد هر جا دکانی بود از حیرانیام
شبههٔ هستی به چندین رنگ داغم میکند
وانما تا کیستم جز خاک اگر میدانیام
هیچ کس یارب گرفتار کمال خود مباد
چون گهر بر سر فتاد از شش جهت غلتانیام
دامن تشریف اقبال نگه کوتاه نیست
نه فلک پوشد قبا گر یک مژه پوشانیام
فقرم از تشویش چندین آرزوها باز داشت
بی تکلف هیچ گنجی نیست در ویرانیام
داشتم با خار خار طبع مجنون نسبتی
بر سر راهی که لیلی پا نهد بنشانیام
جان فدای خنجر نازی که در اندیشهاش
هر کجا باشم شهیدم، بسملم، قربانیام
هیچ کس نشکافت بیدل پردهٔ تحقیق من
چون فلک پوشیده چشم عالم عریانیام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و درونی شاعر میپردازد که در جستجوی معنی و حقیقت زندگی است. شاعر از حالت آوارگی و گمگشتگی خود سخن میگوید و در عین حال اشاره به زیبایی و جذبهای دارد که او را به خود جلب میکند. او در مقابل نشانههای کمال و زیبایی، همواره در حال کشمکش و درگیری با آرزوها و خواستههایش است. همچنین، شاعر به دشواریهای زندگی و فقر درونی خود اشاره کرده و مفهوم عشق و فداکاری را به تصویر میکشد. در نهایت، او نشان میدهد که همواره در جستجوی حقیقت و شناخت خود است، اما به نظر میرسد که این جستجو هرگز به واقعیت نمیرسد.
هوش مصنوعی: تا کی باید به پای تو سجده کنم و تسلیم باشم؟ مثل موجی که بیهدف در دریا سرگردان است، سرنوشت و آیندهام هم نامشخص و سردرگم است.
هوش مصنوعی: در آشیانهای پر از بیهدف، احساس گمگشتگی و ناتوانی میکنم. مانند پرندهای که از عطر گلها مست شده و در خود غرق است، از عشق تو به شدت متاثر و پریشانم.
هوش مصنوعی: در بینشانی و در جایی که هیچچیز نیست، زیباییای وجود دارد که از آن مستقل است. مانند جرقهای پنهان که از سنگ داغ ناشی میشود، من هم یک چشمک پنهانی دارم که نشاندهنده این زیبایی است.
هوش مصنوعی: در دنیای تکرار و هیاهوی روزمره، شخصیتی را گم کردهام که نتوانستهام او را پیدا کنم. ورق زدن و تکرار این زندگی، همهچیز را به باد داده و من در این گرداب احساس گمگشتگی میکنم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، هر جا که نگاه میکنم جلوههای مختلفی از زیبایی و تجربهها وجود دارد. اما همه چیز به یک باره برایم ناامیدکننده شده و گویی هر کجا که قبلاً مثمر ثمر بود، حالا بسته شده و من در حیرت و گیجی به سر میبرم.
هوش مصنوعی: شک و تردید درباره وجودم مرا به شدت میآزارد. اما اگر میدانی که من جز خاک و زمین چیز دیگری نیستم، پس تا چه زمانی بر این حال خواهم بود؟
هوش مصنوعی: هیچکس نباید در دام کمال خود گرفتار شود، مانند دُرّی که وقتی بر زمین میافتد، از همه جهات میغلتد.
هوش مصنوعی: خود را در مقام و منزلت بالا قرار نده و بدان که سرنوشت و زمان، هرگز به خاطر یک لحظه چشمپوشی از تو کوتاه نمیشوند.
هوش مصنوعی: فقر باعث شد که من از نگرانیهای زیاد و آرزوهای فراوان دور شوم و در واقع میتوان گفت که در نابسامانیام هیچ خوشبختی یا ثروتی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: من در حالتی از عشق و دیوانگی بودم که در مسیر لیلی نشستهام و در این راه با سختیها و مشکلاتی که مانع پیشرفت من هستند، ارتباطی برقرار کردهام.
هوش مصنوعی: من جانم را فدای خنجر زیبای تو میکنم؛ چون هر کجا که باشم، به خاطر فکر و یاد تو، جان میدهم و قربانیام.
هوش مصنوعی: هیچکس به عمق و رازهای درون من پی نبرده است، مانند اینکه آسمان چشمانش را به دیدن حقیقت جهان نمیگشاید، من نیز در دل برهنگی و آشکار بودن خودم هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.