سر خط نازیست امشب زخمهای سینهام
جوهر تیغ که گل کردهست از آیینهام
شعله گر بارد فلک در عالم فقرم چه باک
حصن سنگینیست گرد خرقهٔ پشمینهام
چون گلم در نیستی پرواز هستی بود و بس
تازه شد از خاک گشتن کسوت پارینهام
میتوان حال درون دیدن ز بیرون حباب
امتحان دل عبث وا میشکافد سینهام
با وجود حیرتم صورت نبست آسودگی
خانه بر دوش تماشای تو چون آیینهام
ناروایی در مزاج شوق معنیها گداخت
ای بسا گوهر که گردید آب در گنجینهام
خرقهٔ ناموس رسوایی کشد از احتیاط
بخیهها بر روی کار افتاد لیک از پینهام
مدعی گو جمع دارد دل ز داغ انتقام
روشن است از آتش یاقوت دود کینهام
انتظار فرصت از مخمور شوقت بردهاند
جام تا در گردش آمد شنبه است آدینهام
گر ادب بیدل نپیچد پنجهام در آستین
میکند گل از گریبان حسرت دیرینهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دردها و زخمهای درونی خود سخن میگوید و به تصویرسازی زیبایی از وضعیت روحیاش میپردازد. او با اشاره به زخمهای سینهاش و تأثیر عواطف بر وجودش، از احساس فقر و نگرانی نیز صحبت میکند. در این راستا، او در تلاش است تا در دل تاریکیهای زندگی، نور و زیبایی را جستجو کند. با بیان تمثیلهایی چون وجودش به عنوان یک گل در دنیای پر از خاک، و مقایسه خود با آیینه، به جستجوی خود و پیدا کردن هویت در دنیای پرآشوب و پر از کینه میپردازد. همچنین، تاکید بر این که با وجود تمامی زخمها و دردها، انتظار زیبایی و آرامش همچنان باقی است. در نهایت، شعر به نوعی به پذیرش این دردها و تبدیل آنها به هنری لطیف و عمیق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: امشب سر خط دلنشین و زیباست و زخمهای قلبم به خاطر دردهایی که دارم، یادگار تیغیست که از درونم، مانند گلی از آینه، سر برآورده است.
هوش مصنوعی: گرما و سختیهایی که از آسمان به من میرسد، برایم نگرانکننده نیست، زیرا دژی که دارم و لباس پشمینم مرا از آسیبها محافظت میکند.
هوش مصنوعی: در زمانی که وجود ندارد، پرواز من به هستی تنها نشانهای از زندگی بود و بس. حالا که از خاک دوباره زنده شدم، لباس قدیمیام تغییر کرده است.
هوش مصنوعی: میتوان به حال درون خود پی برد، اما از بیرون و از طریق آزمایش دل، نتیجهای بیفایده بدست میآید و این باعث میشود که سینهام شکاف بردارد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه حیران و حیرتزدهام، مثل این است که زیبایی تو را در آیینه میبینم، در حالی که آسایش و آرامش زندگی بر دوش من سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: شوق و علاقهام به چیزی توأم با اندوه و درد است، و بسیاری از ارزشها و زیباییها در دل من به خاطر این احساس به نوعی ذوب و نابود شدهاند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی از احتیاط و مراقبت اشاره میکند که در تلاش است تا خود را از رسواییها محافظت کند. او تشبیهی از لباس خاص یا پوشش به کار میبرد که این محافظت را نمادین نمایان میکند. اما در نهایت، به نظر میرسد که تلاشهای او بینتیجه بوده و یا نشان میدهد که آثار و زخمهای گذشته هنوز در زندگیاش باقی ماندهاند. به طور کلی، احساس کشمکش در برابر موانع و چالشها را میتوان در این بیت حس کرد.
هوش مصنوعی: مدعی میگوید که دلش به خاطر انتقام سوخته و از شعلههای آتش یاقوت، نشانهای از کینهاش به وضوح پیداست.
هوش مصنوعی: خود را به شوق و حال خوش ناشی از عشق مشغول کردهام، اما زمان به کندی میگذرد و منتظر فرصتی هستم تا بتوانم از این لحظات لذت ببرم. اکنون روز شنبه است و من در انتظار جمعهام.
هوش مصنوعی: اگر ادب بیدل مانع نشود، دست من به آستین نمیرسد و در این صورت، حسرتی که مدتهاست در دلم مانده، به صورت گل از گریبانم بیرون میآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ساغر می کی بشوید گرد غم از سینهام
همچو جوهر ریشه کرده زنگ در آیینهام
هر سر مویم چو سوزن رخنهای دارد ز غم
مشرق آه است چون مجمر سراسر سینهام
گرچه خود عاجزترم از مور در جنگاوری
[...]
شمعم و پروانه ام با شد دل بی کینه ام
رخنه دیوار فانوس است چاک سینه ام
از سبکروحان به خاطرها نمی آید گران
عکس را از خود نمی سازد جدا آئینه ام
بر گنه کاران نوید مغفرت آب بقاست
[...]
لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ام
عاقبت از شوخی عکست شکست آیینه ام
پنجهٔ عشقت درونم را ز بس کاویده است
پردهٔ فانوس شمع دل شد آخر سینه ام
خصم سرکش را شکست از سینه صافی می دهم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.