سنگ راهم میخورد حرصی که دارد احتشام
روز اول طعمه از جزو نگین کردهست نام
خانه روشن کردهای هشدار ای مغرور جاه
آنقدر فرصت ندارد آفتاب روی بام
پختگی نتوان به دست آورد بیسعی فنا
غیر خاکستر خیال شعله هم خام است خام
تا سخن باقی بود درد است صهبایکمال
نیست غیر از خامشی چون صاف میگردد کلام
نامداران زخمی خمیازهٔ جمعیتند
سخت محروم است ناسور نگین از التیام
ذلتی در پردهٔ امید هرکس مُضمر است
کاسهٔ دریوزهٔ صیاد دارد چشم دام
بیخبر فال تماشا میزنی هشیار باش
شمع را واکردن چشم است داغ انتقام
به که ما و من به گوش خامشی ریزد کسی
ورنه تا مژگان زدن افسانه میگردد تمام
طبع در نایابی مطلب سراپا شکوه است
تا بود از می تهی لبریز فریادست جام
بر نیاید شبهه در ملک یقین از انقلاب
روز روشن سایه را با شخص نتوان یافت رام
فکر استعداد خود کن فیض حرفی بیش نیست
صبح بهر عالمی صبح است و بهر شام، شام
همت آزاد را بیدل ره و منزل یکیست
نغمه را در جادههای تار میباشد مقام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی چون تلاش و کوشش در زندگی، خودشناسی و هوشمندی در مواجهه با چالشها میپردازد. شاعر به ما یادآوری میکند که بدون تلاش و سعی، پیشرفت ممکن نیست و صرف خیال و آرزو کافی نیست. او همچنین به زودگذر بودن زندگی و فرصتها اشاره میکند و از ما میخواهد که از فرصتهای موجود استفاده کنیم. در نهایت، او به اهمیت بیداری و آگاهی در زندگی و نیاز به تلاش برای دستیابی به کمال و روشنایی در زندگی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که در آغاز زندگی یا در شروع یک کار، با آراستگی و زیبایی به استقبال چالشها میرود، در عین حال که ممکن است در مسیر با مشکلات و موانع (مانند سنگ) روبهرو شود، اما اراده و اشتیاق او باعث میشود که با تمام قدرت ادامه دهد و به هدفش برسد.
هوش مصنوعی: در اینجا به کسی گفته میشود که با غرور و تکبر زندگی میکند، ممکن است خیلی زود فرصت را از دست بدهد. حتی اگر در حال حاضر از زندگی خود لذت میبرد و همه چیز به نظر خوب میرسد، ولی زمان به سرعت میگذرد و نمیتوان همیشه در این حال باقی ماند. به نوعی به او هشدار داده میشود که قدر لحظات را بداند و به زودی ممکن است تغییراتی پیش بیاید.
هوش مصنوعی: برای دستیابی به بلوغ و پختگی، باید تلاشی جدی انجام داد. حتی فکرهای بزرگ و شعلههای آتشین نیز بدون تلاش، ناپخته و خام باقی میمانند. تنها خاکستر گذشته و خیالها نمیتواند به کمال برساند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که صحبت و سخن وجود دارد، درد و رنج نیز ادامه دارد. وقتی که به کمال و آرامش میرسیم، جز سکوت چیز دیگری وجود ندارد. کلام وقتی که صاف و زلال میشود، دیگر دردی روا ندارد.
هوش مصنوعی: افرادی که در جامعه مشهور و برجستهاند، به نوعی شبیه به زخمی هستند که با خمیازههای جمعیت خود را نشان میدهند. در این میان، زخمهای عمیق و ماندگار آنها به سختی بهبود مییابد.
هوش مصنوعی: هر کسی در دل خود امیدهایی پنهان دارد، اما در عین حال، در تلهٔ آرزوها و وابستگیها گرفتار است. مانند صید که چشم به دام دارد و از خود بیخبر است.
هوش مصنوعی: بیخبر از اینکه داری چه کار میکنی، به تماشای بخت خود نشستهای. هوشیار باش! باز کردن شمع، یعنی گشوده شدن چشم به حقیقت، نشانهای از عذاب و احساس انتقام است.
هوش مصنوعی: بهتر است که ما و تو به سکوت گوش بسپاریم، زیرا اگر کسی بخواهد صحبت کند، در غیر این صورت افسانهها و قصهها میتوانند به فراموشی سپرده شوند.
هوش مصنوعی: طبیعت انسان در جستجوی چیزهایی است که کمیاب و نادر هستند، و تا زمانی که از نعمت عشق و خوشی بیبهره باشد، سرشار از غم و شکایت است.
هوش مصنوعی: در روز روشن، نمیتوان سایه را با شخصی که در حال حرکت است، مقایسه کرد. این جمله نشان میدهد که در مسائل واضح و ثابت، هیچ شک و تردیدی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: به تواناییهای خود دقت کن، زیرا تنها گفتار و ادعاها نمیتوانند ارزشی واقعی داشته باشند. برای تمام جهانیان، صبح نشانههای جدیدی است و شب نیز برای آنها شب است.
هوش مصنوعی: عزم و ارادهی آزاد، راه و مقصد را یکسان میسازد. در مسیرهای تاریک، آواز و نغمهی حیات وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام
هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام
سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش
لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام
زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر
[...]
آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد
رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام
چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو
ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام
تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام
بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام
از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان
وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام
حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد
[...]
حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام
صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود
شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام
صنع یزدان همچنانکایوب و اپراهیم را
[...]
ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام
همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام
عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا
اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام
آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.