تا شد از گل بوستان سیمگون بیجاده فام
بوی و رنگ از گل ستاند و باده و بیجاده وام
از شکوفه باد در بستان شده لؤلؤ فشان
وز شقایق سنگ در صحرا شده بیجاده فام
حور عین از خلد اگر عمدا ببستان بگذرد
خلد با بستان بچشم حور عین آید سقام
وقت خفتن سار بر مرجان نهد در باغ سر
گاه رفتن گور بر سنبل نهد در دشت گام
ابر نیلی دیده گریان چون زنان سوگوار
گل عقیقی روی خندان چون بتان شادکام
از شکوفه باغ بینی وز ستاره آسمان
باز نشناسی بواجب کاین کدام است آن کدام
لحن قمری چون کند معشوق با عاشق عتاب
بانگ بلبل چون دهد بیدل سوی دلبر پیام
نو بنفشه رسته گرد برف مانده جای جای
چون نبات لاجورد انگیخته گرد رخام
در میان برف سر بر کرده برگ شنبلید
همچو زر پخته رسته در میان سیم خام
مشگ بیزد همچو آهو در چمن باد صبا
در ببارد چون صدف بر دشت هر روزی غمام
آبگیر از باد چون گسترده دام نیلگون
باغ نازان زیر او مانند ماهی زیر دام
از ترنج و نار بستد سوسن و سنبل وطن
وز کلاغ و زاغ بستد بلبل و قمری مقام
نرگس اندر باغ همچون میگسار سبزپوش
کش ز مینا ساعد سیمین بکف زرینه جام
گر همی در باغ جوئی حور زی بستان نگر
ور همی در بزم خواهی خلد در بستان خرام
چرخ چون پر حمام و دشت چون پر تذرو
باغ پر بانگ تذرو و سرو پر لحن حمام
لاله چون جام عقیقی پر ز گلناری نبید
اقحوان چون قحف پر از زر دیناری مدام
پیر می بستان بنیسان از غلام ماه روی
گز نسیم باد نیسان پیر می گردد غلام
لحن رود آید بگوش از لحن بلبل گاه روز
بانگ کوس آید بگوش از بانگ تندر گاه شام
ز ابر تیره برق هر ساعت بتابد چون ملک
کز میان گرد لشگر برکشد تیغ از نیام
بوالخلیل آن از بدی خالی بکردار خلیل
خیل مهمانان تازه بر سر خوانش مدام
پیش جود او بود چون قطره ای دریای روم
پیش حلم او بود چون ذره ای کوه سیام
روزگار بد بدو بیداد نپسندد چنانکه
دام و دد دانند صید اندر حرم کردن حرام
هرکه را تیغش دهد هنگام کوشیدن نوید
سوی دوزخ باشد او را هم بدین گیتی مقام
بر در ایوانش باشد دائم از شادی گروه
بر در گنجش بود دائم ز سائل از دحام
دوستانرا زوجنان و دشمنانرا زو سقر
ناصحانرا زو شفا و حاسدان راز و سقام
نیکخواهانرا نعیم و نیک یاران را نعم
بد سگالانرا حمیم و بد فعالانرا حمام
در دل خواهنده نوش و بر دل بدخواه نیش
بر سر خویشان لؤلؤ بر سر خصمان لگام
شوم از او گردد همایون بوم از او گردد همای
نام از او یابد همال و رام از او یابد همام
مر سئوال سائلان را بدره باشد زو جواب
مر سجود زائران را رزمه باشد زو سلام
تنگ باشد بحر عمان پیش او گاه عطا
گنگ باشد فکر سحبان پیش او گاه کلام
راحت از محنت بمیمون ملک او دارد ملوک
بر فزونش باد دائم ناز و نوش و کام و نام
بامدادان پرگهر بیند کنار خویشتن
گر بشب دستش ببیند خواستار اندر منام
تیغ او شیر است و صدر جنگجویانش عرین
تیر او باز است و چشم کینه دارانش کنام
این بوقت جنگ جستن خون دل خواهد شراب
وان بوقت کین کشیدن مغز سر جوید طعام
ای ترا فر فریدون و جمال و جاه جم
وی ترا چهر منوچهر و حسام و سهم سام
کرده روز تاختن بر خصم چون رستم ستم
گاه تیر انداختن بر شیر چون بهرام رام
دوستانرا دل بخندد چون تو برداری قلم
دشمنانرا جان بگرید چون تو برداری حسام
از ظلام آن ظلم بر ناصحان گردد ضیا
وز ضیاء این ضیا بر حاسدان گردد ظلام
گرچه امروز از تو ترکان هر زمان خواهند باج
باز فردا نعمت ترکان ترا گردد مدام
اول اندر مصر یوسف هم چنین در بند بود
آخر او را شد مسلم ملک مصر و ملک شام
عام گر نزد تو آید چیره تر گردد ز خاص
خاص گر دور از تو گردد خیره تر گردد ز عام
ملک تو بادات چندان کش ندانی خار و گل
عمر خوش بادات چندان کش ندانی ماه و عام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن از اشعار حافظ شیرازی است که به توصیف زیباییهای طبیعت و بستان میپردازد. در آن، گلها و رنگها به زیبایی و شادی اشاره دارند و احساساتی از عشق و زیبایی در روابط عاشقانه مطرح میشود. شاعر با استفاده از تصاویری مانند شکوفهها، ستارهها و پرندگان، دلانگیزی و زیبایی باغ را بیان میکند. او همچنین به ویژگیهای انسانها و روابط اجتماعی اشاره کرده و از نیکوکاران و بدکاران سخن میگوید. بهطور کلی، این شعر تصویری زیبا و شاعرانه از زندگی، عشق و طبیعت ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از گلهای بوستان نقرهای رنگ بر سر راهها بوی خوش و رنگ زیبا میبارید، من نوشیدنی و زیبایی را از گلها گرفتم و از راه زیبایی استفاده کردم.
هوش مصنوعی: در باغ، گلها مانند مروارید درخشان شدهاند و از زیبایی شقایقها در صحرا، رنگهای شگفتانگیزی پدید آمده است.
هوش مصنوعی: اگر حوریان بهشت به عمد از باغ عبور کنند، این باغ بهشت را با جلوههای حوریان خواهد دید و متوجه خواهد شد که زیبایی جاودانه وجود دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که سارها در حال خوابیدن هستند، روی مرجان در باغ مینشینند و وقتی که گورخرها آماده رفتن هستند، بر روی سنبلها در دشت گام میزنند.
هوش مصنوعی: ابرهای آبی و غمگین مانند زنانی که در سوگ عزیزانشان هستند، اشک میریزند. اما گلهای عقیق با رویی خندان و شاداب مانند مجسمههای شاد و خوشحال به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: اگر از زیباییهای باغ شکوفهها و ستارههای آسمان چیزی نمیدانی، چگونه میتوانی تشخیص دهی که کدام یک از آنها چیست و کدام فراتر از دیگری است؟
هوش مصنوعی: زمانی که قمر با عاشق خود سخن میگوید و او را شماتت میکند، آواز بلبل به عنوان پیام رسانی برای دل عاشق به سمت معشوقش طنینانداز میشود.
هوش مصنوعی: گل بنفشهای که تازه شکفته، در جایی که برف هنوز باقی مانده، جلوهای زیبا و همچون گوهر لاجورد به نظر میآید و بر روی سنگ مرمر نقش بسته است.
هوش مصنوعی: در وسط برف، برگهای گیاه شنبلید به صورتی درخشان و طلایی مانند زر پخته، از زمین سر بیرون آوردهاند و به نظر میرسند که در میان نقره خام قرار دارند.
هوش مصنوعی: عطر مشک مانند صدای آهویی در دشت منتشر میشود، و نسیم صبحگاهی مانند جواهراتی که از صدف در دشت میریزد، هر روز بر آسمان ابرها میبارد.
هوش مصنوعی: آبگیر مانند دام وسیع و زیباست که در باغهای ناز پر از آب و greenery قرار دارد و این باغها مانند ماهیانی هستند که زیر این دامها شناورند.
هوش مصنوعی: سوسن و سنبل به خاطر زیبایی و عطر خود از ترنج و نار جدا شدند و بلبل و قمری به دلیل آواز دلنشینشان از کلاغ و زاغ دور شدند.
هوش مصنوعی: در باغ، گل نرگس همچون مینوشان که لباس سبز بر تن دارند، با دستهای سفیدش جام زرین پر از می را به سوی ما میآورد.
هوش مصنوعی: اگر در باغ به دنبال زیباییها هستی، به گلها و درختان آن نگاه کن. و اگر میخواهی در میخانه شادی کنی، به بهشت دلانگیز آنجا برو و قدم بزن.
هوش مصنوعی: گویی آسمان مانند پرندهای در حال پرواز است و دشت شبیه به پر تذرو (پرندهای) به نظر میرسد. باغ پر از آواز تذرو و درخت سرو پر از نغمه حمام (پرندهای) است.
هوش مصنوعی: لاله مانند جامی از سنگ عقیق است که پر از شراب قرمز رنگ است و اقحوان همچون کاسهای است که همواره پر از سکههای زرین میباشد.
هوش مصنوعی: پیر باغبان در فصل بهار از زیبایی و جذابیت جوانی که بوی خوشی چون نسیم دارد، تحت تأثیر قرار میگیرد و به یاد سالهای جوانی خود میافتد.
هوش مصنوعی: گاهی صدای آرامشبخش رود به گوش میرسد، مانند نوای دلنشین بلبل. بعضی اوقات در طول روز، صدای طنینافکن کوس (یعنی نواهای بلند) به گوش میخورد که یادآور صدای رعد و برق در شب است.
هوش مصنوعی: از ابرهای تاریک، هر لحظه نوری میدرخشد، مانند شاهی که از میان سپاه، شمشیرش را از نیام بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: بوالخلیل به خاطر اعمال نیک خود و رفتار خوبش، از هر گونه بدی پاک شده است و به همین دلیل، همیشه مهمانان جدیدی بر سر سفرهاش حضور دارند.
هوش مصنوعی: در برابر بخشش او، آدمی مانند یک قطره در دریای بزرگ است. همچنین، در مقایسه با حلم و بردباری او، انسان به اندازه یک ذره در برابر عظمت کوه سیاه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: زمانه به ظلم و ستم عادت ندارد، همانطور که حیوانات درنده و دامها نمیدانند که شکار کردن در مکانهای مقدس نادرست است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در زمان تلاش و کوشش خود، خشم و خشونت به کار گیرد، به سوی عذاب و گناه کشیده میشود و در این دنیا نیز به مقام خوبی نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: در ایوان او همیشه جمعی از شادی حضور دارند و همیشه بخشی از آن هم از افرادی است که به دنبال کمک و درخواست هستند.
هوش مصنوعی: دوستان را مانند همسران خود دوست داشته باش و دشمنان را به عنوان کسانی که باید دوری کنید در نظر بگیر. نصیحتکنندگان را به عنوان افرادی که میتوانند به شما کمک کنند بشناسید و به حسادتکنندگان به عنوان کسانی که فقط برای شما دردسر ایجاد میکنند نگاه کنید.
هوش مصنوعی: خوبی و خوشی نصیب نیکوکاران و همراهان خوب میشود، در حالی که بدکاران به سرنوشت تلخ و عذاب دچار میشوند و عاقبت بدکاران سخت و دردناک است.
هوش مصنوعی: در دل کسی که میخواهد، خوشی و لذتی است، و کسی که بداندیش است، رنج و سختی را احساس میکند. برای خانوادهام باید جواهر همراه داشته باشم و در برابر دشمنانم باید با قدرت و استحکام عمل کنم.
هوش مصنوعی: از او به وجود میآید سرزمینهای باخیر و خوشبختی، و نام نیک از او به دست میآید. همچنین از او همدم و رفیق پیدا میشود و آرامش و آسایش نیز به دست میآید.
هوش مصنوعی: پاسخ سؤالات پرسشگران به دست اوست و سلامهایی که زائران میدهند نیز از او نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: در برابر او، دریاهای عمان کوچک و محدود به نظر میرسند و گاهی اوقات عطا و بخشش او چنان عظیم است که به اندازهی آن دریاها نمیرسد. همچنین، گاهی اوقات تفکر و اندیشهی فرشتگان نیز در برابر کلام او کمقیمت و بیمعنا است.
هوش مصنوعی: آسودگی از زحمت و سختی به شخصی خوشبخت تعلق دارد، زیرا پادشاهان همواره آرزو دارند که برای او خوشی، لذت و شناخت بیشتری به ارمغان بیاورند.
هوش مصنوعی: در صبح زود، او به جوانب با ارزش خود نگاه میکند و اگر در شب، دست خودش را ببیند، در خواب به خواستهای درون خود نزدیک میشود.
هوش مصنوعی: تیغ او مانند شیر است و در صدر جنگجویانش، تیر او آمادهی حمله است و چشمان دشمنانش، مانند آشیانهای برای کمین کردن هستند.
هوش مصنوعی: در زمان جنگ، کسانی که خون دل دارند، به دنبال یافتن شراب خواهند بود و در زمان دشمنی، آنانی که در حال کینهتوزی هستند، به دنبال تغذیه مغز سر خواهند رفت.
هوش مصنوعی: تو در زیبایی و شکوه، به فریدون میمانی و در مقام و عظمت، به جمشید. چهرهات همانند منوچهر است و قدرت تو شبیه به حسام و سهم سام.
هوش مصنوعی: روز را به منزله یک قهرمان میگذرانده است، و با قدرتی افسانهای به دشمن حمله میکرده، درست مانند رستم که در میدان جنگ میجنگید و تیراندازی میکرده است. مثل بهرام نیز، که بر شیر ستم میکرده و آن را رام میکرده است.
هوش مصنوعی: دوستان با لبخند تو شاد میشوند و دشمنان با قهر و قدرت تو، جانشان به درد میآید.
هوش مصنوعی: برخی از سخنگویان خوب در پی ظلمت و تاریکی دچار مشکل میشوند و در عین حال، نور و روشنایی که آنان به وجود میآورند، میتواند برای کسانی که حسادت میورزند، مانند تاریکی شود.
هوش مصنوعی: هرچند امروز تو از ترکان درخواست باج داری، اما در آینده، نعمت ترکان همواره برای تو باقی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: ابتدا یوسف در مصر در حال اسارت و بندگی بود، اما در پایان به او مقام و قدرتی رسید که پادشاهی مصر و شام را به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر افراد عادی نزد تو بیایند، قدرتشان بیشتر میشود، اما اگر افراد خاص از تو دور شوند، سردرگمتر خواهند شد.
هوش مصنوعی: زندگی تو چقدر زیباست که نمیتوانی آن را با گل و خار مقایسه کنی؛ و دوستی و محبت تو به مانند ماه و سال، همیشه درخشان و دلپذیر است، هرچند که قابلیت درک و ارزیابی آن را نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ز سیمینه فکنده در بلورینه مدام
هم بساعد چون بلوری هم بتن چون سیم خام
سرو داری ماه بار و ماه داری لاله پوش
لاله داری باده رنگ و باده داری لعل فام
زلف تو مشک سیاه و جعد تو شمشاد تر
[...]
آن زبرجد رنگ مشکین بوی و طعمش طعم شهد
رنگ دیبا دارد و بوی قماری عود خام
چون تو ببریدی شود هر یک از آن ده ماه نو
ور نبری باشد او در ذات خود ماه تمام
ای به بزم و رزم و داد ودین تو بهرام رام
دشمنان را پر شرنگ از بیم تو ناکام کام
چون شود چنگ تو جفت تیغ خون آشام و تیز
چون شود دست تو یار رطل جان انجام جام
دشمنانت را شود چون دام بر اندام موی
[...]
حلم باید مرد را تا کار او گیرد نظام
صبر باید تا ببیند دوست دشمن را به کام
عادت ایوب و ابراهیم صبر و حلم بود
شد به صبر و حلم پیدا نام ایشان از انام
صنع یزدان همچنانکایوب و اپراهیم را
[...]
ای همیشه بوده راه دین احمد را قوام
همچنان چون پیش ازین ملک ملکشه را نظام
عفو تو خط درکشد هر جا که بیند یک خطا
اسم تو گردن نهد آنجا که بیند یک تمام
آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.