میتوان در باغ دید از سینهٔ افگار گل
کاین گلاندامان چه مقدارند در آزار گل
گر تبسم زین ادا چیند بساط غنچهاش
میدرد منقار بلبل خندهٔ سرشار گل
ای ستمگر بر درشتی ناز رعنایی مچین
در نظرها میخلد هر چند باشد خار گل
فرصت نشو و نما عیار این باز بچه است
رنگ تا پر میگشاید میبرد دستار گل
خانه ویرانست اینجا تا به خود جنبد نسیم
خشت چیند تا کجا بر رنگ و بو معمار گل
پهلوی همت مکن فرش بساط اعتبار
مخمل و کمخواب دارد دولت بیدار گل
باید از دل تا به لب چندین گریبان چاک زد
کار آسانی مدان خندیدن دشوار گل
باغ امکان درسگاه عذر بیسرمایگی است
رنگ کو تا گردشی انشا کند پرگار گل
غفلت بی درد پر بی عبرتم برد از چمن
نالهٔ دل داشت بو در بستر بیمار گل
تا به فکر مایه افتادیم کار از دست رفت
رنگ و بو سودای مفتی بود در بازار گل
میبرد خواب بهار نازم از یاد خطش
بیفسونی نیست بیدل سایهٔ دیوار گل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی و جوانی گلها اشاره میکند و در عین حال از درد و رنجهای آنها صحبت میکند. گلها بهظاهر زیبا و خوشبو هستند، اما در باطن با چالشها و بلایای مختلفی مواجهاند. شاعر از ناز و زیبایی گلها و نازکردنهای بیدلیل صحبت میکند و میگوید که زیبایی علاوه بر جذابیت، میتواند درد و رنجی نیز به همراه داشته باشد. او همچنین به زمان و زمانه اشاره میکند که چگونه زیبایی و شادابی ممکن است زودگذر باشد و در نهایت به سرنوشت نهایی و ناامیدی منجر شود. در کل، شعر تأملی است بر زیبایی و زوال، و تضاد احساسات در زندگی و طبیعت.
هوش مصنوعی: در باغ میتوان مشاهده کرد که چگونه گلهای زیبا، در دامن خود چه میزان رنج و درد دارند.
هوش مصنوعی: اگر لبخند این حالت، تخت گل را بر هم بزند، منقار بلبل، خندهاش را در پرواز گل سرشار میکند.
هوش مصنوعی: ای ستمگر، لطفاً با زیباییات به طور بیرحمانه رفتار نکن. هرچند که ممکن است در نظر دیگران زیبا به نظر بیایی، اما همچنان مثل خاری در گلهای زیبا هستی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگر فرصتی برای شکوفایی و بروز استعدادها وجود داشته باشد، باید از آن بهره برد. زمانی که باز به پرواز در میآید و در آسمان به پرواز درمیآید، نشاندهنده آزادی و زیبایی است که در پی خود دارد. در حقیقت، زمانی که به بهترین حالت خود دست مییابیم، زیبایی و ظرافت را به همراه میآورد.
هوش مصنوعی: این مکان ویران است و تا زمانی که نسیم به حرکت درنیاید، هیچ چیزی نمیتواند تغییر کند و دوباره ساخته شود. برای بازسازی اینجا، نیاز به معمار باکسی است که بتواند زیبایی و عطر گلها را به آن بازگرداند.
هوش مصنوعی: به هیچ وجه خود را با دیگران مقایسه نکن، زیرا زندگی و موفقیت هرکس به خود او وابسته است. و بدان که برای رسیدن به موفقیت، نیازمند تلاش و بیداری هستی، چرا که به خواب ماندن مانع از شکوفایی و رشد است.
هوش مصنوعی: برای آنکه احساسات درونی خود را به زبان بیاوری و ابراز کنی، باید تلاش و زحمت زیادی کشید. شاید به نظر برسد که بیان احساسات ساده است، اما در واقع کار دشواری مثل شکستن رازهای دل و بیان آنهاست.
هوش مصنوعی: باغی که در آن هستیم، محلی است که میتوانیم در آن به عذر و بهانههای خود بپردازیم و رنگ و بوی زندگی را ببینیم. تا زمانی که زمان میگذرد و با دوری و نزدیکی میتوانیم زیباییهای مختلفی را تجربه کنیم، مانند گلی که در آنجا شکوفا میشود.
هوش مصنوعی: غفلت و بیتوجهی باعث شد که مرا از گلزار دور کند، در حالی که دل من در حال ناله و شکایت بود و بوی آن را در بستر بیمار گل احساس میکرد.
هوش مصنوعی: زمانی که به فکر جستجوی چیزی ارزشمند افتادیم، دیگر کار از دستمان خارج شد. زیبایی و جذابیت از بین رفت و آرزوی ما تنها به بهای کم و بیارزش تبدیل شد.
هوش مصنوعی: خواب بهار زیبایی مرا از یاد میبرد، زیرا در سایه دیوار گل، هیچ چیزی نیست که بتواند بینقصی او را به خاطر بسپرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابر فروردین فرو شوید همی رخسار گل
وقت دیدار گل آمد حبذا دیدار گل
خرما روزا که ما را تازه و روشن شده ست
عشق با دیدار باغ و دیده با رخسار گل
گر ز شادی روی ما چون گل نباشد عیب چیست
[...]
زد ز غنچه بار دیگر خیمه بر گلزار گل
داد مستان را به عشرتگاه بستان بار گل
غنچه هر برگ طرب کز شوکت دی می نهفت
کرد با باد بهاری یک به یک اظهار گل
بگسل از دامان مطرب چنگ کز مرغان باغ
[...]
باز شد وقت طرب آمد سوی گلزار گل
برگ عیش عندلیب آورد دیگر بار گل
صبحدم، خونین دل بلبل گشاید در چمن
چون بخندد غنچه و بنمایدش دیدار گل
گل درون پرده شب در خواب ناز و بامداد
[...]
تا شنید از باد پیغام وصال یار گل
بر هوا میافکند از خرمی دستار گل
گرنه از رشگ رخ او رو به ناخن میکند
مانده زخم ناخنش بهر چه بر رخسار گل
تا نگیرد دامنش گردی کشد جاروب وار
[...]
نوبهار آمد که افشاند چو حسن یار گل
چون وصال یار ریزد هر خس و هر خار گل
گلفروشی بود مخصوص دل پر داغ ما
کرد بی عزت بهار آخر بهر بازار گل
بسکه طبع کاینات از خرمی آبستن است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.