گاه موج اشک و گاهی گرد افغانست دل
روزگاری شد به کار عشق حیرانست دل
سودن دست است یکسر آمد و رفت نفس
میشود روشن که از هستی پشیمانست دل
خلق ازین اشغال تعمیری که در بنیاد اوست
بام و در میفهمد و غافل که ویرانست دل
فکر هستی جز کمین رفتن از خود هیچ نیست
دامن بر چیدهٔ چندین گریبانست دل
پاس ناموس حیا ناچار باید داشتن
چشم گر وا میکنی عیب نمایانست دل
حسن مطلق بینیاز از احتمالات دوییست
وهم میداند که از آیینه دارانست دل
دیدهٔ یعقوب و بوی یوسف اینجا حاضر است
در وصال هجر مجبوریم کنعانست دل
راه ناپیدا و جستوجو پر افشان هوس
گرد مجنون تاکجا تازد بیابانست دل
با همه آزادی از الفت گریبان میدریم
درکجا نالد نفس زین غمکه زندانست دل
حسن میآید برون تا حشر در رنگ نقاب
از تکلّف هر چه میپوشیم عریانست دل
مفت موهومی شمر بیدل طفیل زیستن
در خیالآباد خود روزی دو مهمانست دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عمق احساسات انسانی و دردهایی که ناشی از عشق و وجود است، میپردازد. شاعر با به تصویر کشیدن اشکها و نالهها، به ناراحتی و سرگشتگی دل اشاره میکند. دل در جستجوی عشق و حقیقت هستی است، اما در عوض، ناامیدی و ویرانی را تجربه میکند. اشاره به ناموس حیا و عیوب پنهان دل، نشاندهندهی دغدغههای انسانی است. همچنین، شاعر به تضاد میان زیبایی مطلق و واقعیتهای زندگی پرداخته و از راهی نامشخص و پر از آرزوها سخن میگوید. در نهایت، همه این احساسات و تناقضات در دل جمع میشود و نشاندهندهی یک حس زندانی از عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: گاه دل مانند امواج اشک تند و غمگین است و گاه به حالت پریشانی و ناآرامی در میآید. این روزها دل به خاطر عشق در سردرگمی و حیرت به سر میبرد.
هوش مصنوعی: دست برداشتن از امور دنیوی و نفس کشیدن باعث میشود که دل از وجود خود ناامید باشد و حالتی روشن پیدا کند.
هوش مصنوعی: جامعه از این وضعیتی که در اساسش وجود دارد، آگاه است و به درستی میفهمد که به ظاهر راهی باز است، اما در حقیقت دلها و احساسات در حال ویرانی هستند.
هوش مصنوعی: فکر کردن به وجود انسان تنها به معنای فرار کردن از خود واقعیاش است، در حالی که دل با انبوهی از احساسات و نگرانیها درگیر است.
هوش مصنوعی: برای حفظ احترام و عفت، ناچار باید چشمپوشی کرد؛ زیرا اگر نگاه کنی، عیبها و نقصها در دل نمایان میشود.
هوش مصنوعی: زیبایی مطلق نیازی به احتمالها ندارد و به خوبی میداند که دلباختهگان همواره آینهدار او هستند.
هوش مصنوعی: در اینجا چشمان یعقوب و بوی یوسف وجود دارد و ما در این دوری و جدایی به مانند کنعان در حسرت دیدار هستیم. دل ما به خاطر این جدایی بسیار غمگین و آشفته است.
هوش مصنوعی: در اینجا به توصیف شخصی میپردازیم که در جستوجوی عشق و عاشقی به راهی نامعلوم و دشوار میرود. این دلِ شیدا، همچون مجنونی است که با شور و شوقی بیپایان، سرگردان به دنبال مقصدی است. او در دل بیابانها و راههای ناهموار میگردد، بیآنکه بداند به کجا خواهد رسید. در این مسیر، افکار و احساساتش رها و پر سر و صداست و نشاندهندهی اشتیاق عمیقش برای رسیدن به عشق است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه آزادی داریم، اما در دل احساس تعلق و وابستگی داریم. در کجا میتوانیم صدای نالههای قلب را از این درد که مانند زندانی برای ماست، بشنویم؟
هوش مصنوعی: زیبایی میآید بیرون و در روز قیامت، چهرهاش را از هر گونه تظاهر و زینت ساده مینماید. دل ما در واقع عریان و بدون پوشش است، هر چند که ما تلاش میکنیم تا خود را بپوشانیم.
هوش مصنوعی: خود را ساده بگیر و زندگی در خیال را همچون یک روز دو مهمان تصور کن که به دل راه مییابند. این اشاره به این دارد که زندگی و خیالپردازی همچون مهمانیهای گذرا هستند که باید از آنها بهره برد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.